
پارت ۷ و ۸ زندگی ما دو دوست🦋✨️

ادامه
- پارت ۷ و ۸ زندگی ما دو دوست 🦋✨️
- امیدوارمخوشتون بیاد💙
دیدن که جین وو و کی مین هم رفتن یجی و میهو هم گفتن خوب به ما چه
بعد از گذشت ۱ ساعت راه افتادن برن بیرون و هوایی تازه کنن
داشتن میرفتن که یهو به جین وو و کی مین خوردن اون دو تا افتادن زمین( جین وو و کی مین) بعد یجی و میهو معذرت خواهی کردن و بلندشون کردن قشنگ معلوم بود مس▪︎ت بودن بعدش میخواستن برن که جین وو داد زد نریدددد بیاید پیش ما
بعد میهو اینجوری بود که خیلی خوردن بهشون فشار اومده نمیدونن چی کنن
می هو و یجی کی مین و جین وو رو بردن طبقه ۲ انداختنشون روی مبل رو از خونه دراومدن بعد
از ترس اینکه گند بالا نیارن بیرون رفتن رو کنسل کردن و موندن توی خونه
چند دقیقه گذشت
دیدن صدای گریه میاد اونم خیلی بلند رفتن بالا ببینن چه خبره در زدن دیدن کسی در رو باز نمیکنه
(می هو و یجی رمز در رو میدونن) در و بازکردن و رفت توی خونه دیدن شیشه شکسته ریخته زمین ترسیدن
بعد که اونور رو نگاه کردن دیدن جین وو و کی مین اونجان نگو که جین وو جان شیشه سوجو از دستش افتاده زمین و شکسته ولی رفتن اون ور نشستن و از اون جایی که مست بودن نشسته بودن الکی گریه وزاری میکردن قیافه می هو و یجی 😐😐 اینجوری بود
بعد یجی داشت شیشه ها رو جمع که یهو دستش برید
می هو هم که داشت اونا رو آروم میکرد با شنیدن صدای آی یجی دوید سمتش گفت :چیشده؟؟؟
یجی: هیچی دستم برید
می هو :چرا مراقب خودت نیستی بیا بشین برات چسب زخم بیارم خودم جمع میکنم
می هو رفت از جین وو پرسید : هوی چسب زخم کجاست؟
جین وو گفت :تو کشو می هو
چسب زخم رو ورداشت و داد به یجی
بعدش هم شیشه ها رو جمع کرد
یجی : الان با این دوتا اسکل چی کنیم
می هو :نمیدونم
یجی :یه فکری دارم
می هو: چی بگو
یجی : بریم گوشی جین وو رو برداریم شماره دوستاشو برداریم زنگ بزنیم بهشون
می هو : خوبه فقط رمزش چی؟
یجی : گیجه رمزش اثر انگشته صاحبش هم که اینجاست
می هو:راس میگی
هیچی یجی زنگ زد به جانگ هیون سوک
یجی:الو؟
هیون سوک: هیونگ ما امشب خونه نمیایم
بعد قطع کرد
یجی : ال الو
می هو : چی شد؟
یجی :گفت امشب خونه نمیان
می هو : حالا ما با این دوتا اسکل چی کنیم
یجی : برای اینکه گند بیشتر از این بالا نیاد امشب باید اینجابمونیم
می هو: خفه شو من نمیمونم در ظمن خیلی علاقه داری پیش اینا باشی؟
یجی : می هو چی میگی
می هو هم با هزار بدبختی قبول کرد که اونجا بمونن
یجی گفت می هو تو کی مین رو آدم کن منم جین وو
می هو: باشه
یجی :بهتر نیست بریم شربت خماری براشون بگیریم؟
می هو: واستا یه ذره بگذره بعد الان حال ندارم
یجی: باشه
کی مین: پ هیونگ این دختره رو چه خوشگله
جین وو :چی میگی این یکی بهتره
یجی : کاملا رد دادن ( نمیخام از کلمه بد استفاده کنم😂)
می هو : والا
می هو یه دونه زد تو صورت کی مین گفت: یااااا بیدار شو ببینم
کی مین: عزیزم منو نزن گونا دالم
یجی : اَه اَه چندش
می هو : فک کردی من خیلی خوشم اومد 😒
جین وو: کی مینا دوست دختر جدیدته؟
کی مین : آره
می هو : هوی چی میگی😡😳
یجی که داشت از خنده جر میخورد😂😂
یجی گفت: من برم شربت خماری بخرم بیام😂
می هو : برو اَه
همون لحظه جین وو گفت : چاگیا(عزیزم) کجا میری؟
یجی: عزیزم میرم برات شربت زد خماری بیارم آخه نیارم مارو ............ (سانسور)
می هو که از خنده پخش زمین شده بود گفت خیلی قشنگ اومدی 🤣🤣
یجی : چاکریم😏
یجی رفت و شربت خماری گرفت و آورد
یجی اومدم
مي هو : چرا ۴ تا گرفتی؟
يجي : يه دونه الان بخورن یه دونه فردا وقتی بیدارشدن دیگه
می هو : اوک
دادن اینا خوردن و بعد با هزار بدبختی بردن انداختنشون روی تخت که بخوابن (فکرهای بد نکنید خودشون با پای خودشون رفتن😅😂)
می هو : هوم نظرت چیه امشب از قصد اینجا بمونیم ببینیم فردا واکنششون چیه
يجى: نه خیر بیا بریم خونه الکی مسخره بازی در نیار
می هو : لطفا
یجی: نه
می هو: هرکاری بگی بعدش برات میکن
یجی: باشه😊
شب موندن اونجا صبح پسرا بلند شدن
کی مین داشت میرفت سمت یخچال آب برداره که💧 ...
- اینم دو پارت باهم حمایت بشه پارت ۹ و ۱۰ هم باهم میدم🙃✨️
- برای پارت بعد ۶ کامنت ۷ لایک✨️🦋
- امیدوارم دوست داشته باشین نظراتتون کامنتا بگین💙💜