
عشق ابدیPart 5

سلام مجدد تکراری دارم میشم مگه نه😂۱ پارت دیگه میدم و تمام بقیه اش حمایتهای شماست☺️
آدرین:میدونستی حتی عصبانی میشی خیلی داف و کراش میشی اصن نظرت چیه ازدواج کنیم مثل مرینت نمیکشمت
زویی:برو بیرون لطفا داری رو مخم میری شدیدااا
آدرین:جوننن نکشیموننن
زویی:برو بیرون دیگه
رز:
دیگه نمیتونم امروز تمومش میکنم دیگه نمیتونم این فشار هارو تحمل کنم جولیکا مرینت آدرین خودم مامانم و بابام من همه رو نابود کردمم فقط کافیه این قرصا رو بخورم تا همه ازم خلاص شن واسه همیشه موندم جولیکا میای سر قبرم یا نه ....خداحافظ ای زندگی لعنتی من خداحافظ
آدرین:
هاااا فیلیکس زنگ میزنه
ادرین:الو سلام کجایی رسیدی
فیلیکس:درسته با جتم ولی با فضاپیما که نیستم حداقل فردا میرسم
آدرین:ااا خو چرا زنگ زدی
فیلیکس:نمیدونم میخواستم ببینم کجایی
ادرین:حالم بد بود تازه از بیمارستان در اومدم چطور مگه
فیلیکس:بابا باشه نخواستیم حرف بزنیم کار نداری قطع کردم
آدرین:بیشعور واقعنی قطع کردااا در واقع حوصله حرف زدن باهاش هم نداشتم بزار برم که خستم شدید ولی خدایی نمیدونم چرا ولی ته ته دلم از زویی خوشش میاد ۱ خوشگله ۲ پولداره ۳ دکتره دیگه خدا چی میخواد ولی نپرسیدم تابحال ازش شوهر داره یا نه وایسااا بزار بهش زنگ بزنم اذیتش کنم شماره اش تو گوگل هست بلاخره دکتر ارشده
آدرین:الو خانم دکتر دلتون برام تنگ شد
پرستار:آقای محترم خانم دکتر رفتن این تلفن ماریس هستند
آدرین:خب میدونی حالم بده شماره اش میدین؟
پرستار:نخیر نمیتونم ممنوعه بدم و تایم کاری ایشون تمام شده
آدرین:باشه بابا چییی روم قطع کرد اخخخ اخخخ زنیکه انگار شماره خودشو خواستم رو مخ عقده ای راستی حال رز بد بود بزار رنگش بزنم
ادرین:چه زود جواب دادی نگرانت بود..
رز:آدرین خیلی بدی خیانتکار لعنتی بخاطر تو همه این اتفاقا افتاد
آدرین:رز حالت خوبه عجیب حرف میزنی عادت نداشتی اینطور حرف بزنی آخه؟
رز:دارم میپوکم از خنده هههه همه
آدرین:رز کجایی میبرمت دکتر یکم حالت بهتر بشه اصن میبرمت پیش دکتر مرینت فقط لطفاً بگو کجایی
رز:به جولیکا بگو لطفا بگو....دوستش دارم بهترین دوست من فقط اونه.....
آدرین:رز رز رزززز حالت خوبه رز یه چیزی بگو رز لطفا توروخدا نکنه خودکشی کردی لطفا نهه
آدرین :حالا چیکار کنم به همون پرستار زنگ میزنم
آدرین:الو خانم پرستار
زویی:الو آدرین تویی
آدرین:زویی به کمکمتتت خیلی نیاز دارم خیلی بیش از حددد رزو یادته مطمعنم یکاری با خودش کرده
زویی:باشه باشه باشه آروم باش کجایی و محل زندگی رز کجاس
آدرین:من همون نزدیکا بیمارستانم و رز ......«انتظار که ندارین آدرس بگم»
زویی:الان سریع میام منم همونجاهام
آدرین:
منتظرش بودم که اومد لامصب چه ماشینی داشت بهش حسودیم شددد
زویی:بدو دیگه دختره معلوم نیست چطوره تو داری نگاه میکنی
آدرین:الان سوار میشم
آدرین:
معلوم بود جایی میخواست بره که من زنگ زدم ولی واقعا دست خوش با اینکه دکتره واقعا برای کارش ارزش قائله
زویی:همینجاست خونش مطمعنی؟
آدرین:آره همینجاس
زویی:پس بدو بریم
آدرین:در قفله چطور بریم
زویی:از دیوارا اینا تا بحال رفتی همون طوری
آدرین:چه سریع رسیدی من هنوز حتی نتونستم درست بیام بالا
زویی:چه بی مغزی احمقی چیزی هستی دختره داره میمیره بعد تو بلد نیستی از دیوار بیای بالا و پایین
آدرین:نه متاسفانه مثل شما ماهر نیستم تو از کجا یاد گرفتی وضع مالیت خو از منم توپ تره
زویی:بعضی چیزا اجباراً باید یاد گرفته بشن
آدرین:بلاخره تونستممم
زویی:الان خر ذوق شدی یه دیوار بود
آدرین:
درو با گیر باز کرد رفتیم داخل حال رز که دیدم حالم بد شد رفتم دستشویی بالا آوردم زمین پر قرص رگاش هم زده بود این دختر اینقدر از زندگی سیر بود و نمیدونستم ولی چرا
زویی:
وضع خونه پر خون و قرص بود آدرین بلندش کرد کمک های اولیه شروع کردم تا حداقل زنده بمونه بلندش کردینم آروم داخل ماشین گذاشتیمش سریع بردیمش بیمارستان وضعیتش هاد بود ولی مطمعنم رز میتونه
زویی:آدرین فرمونو بگیر
آدرین:باش
زویی:خب شماره اش کو ایناش ......