عشق ابدیPart 1

𝑨𝒊𝒍𝒊𝒏 𝑨𝒊𝒍𝒊𝒏 𝑨𝒊𝒍𝒊𝒏 · 1404/1/1 15:59 · خواندن 3 دقیقه

سلام به همگی حالتون چطوره😍عیدتون مبارک امیدوارم سال خوبی برای همگی باشه 🔥خب یکم تاخیر خورد برای رمان گمشده در پاریس و واقعا عذر میخوام خب رمان عشق ابدی قبلا پارت گذاری شده بود ولی متاسفانه پاک شده بود.

مرینت:

صبح با اشتیاق فراوان بیدار شدم جدیدا آدرین زودتر من می‌ره شرکت و جدیدا هم خیلی دعوا میکنیم نیست یک دوش گرفتم و صبحانه خوردم لباس پوشیدم رفتم شرکت کارام یکم جمع و جور کردم و رفتم شرکت و وارد اتاق آدرین شدم.

مرینت:سلام عشق و همسر قشنگم چطوری چرا بیدارم نکردی باهام بیایم مثل سابقا شرکت.

آدرین:کار داشتم بعدش اعصاب ندارم هر چی میخوای بگو و برو

مرینت:خب نظرت چیه بریم امشب رستوران یکم هم از دعوا کردن دور میشیم.

آدرین:فک نکنم وقت کنم پس نه 

مرینت:ا خب باش من رفتم. قبل از اینکه برم بغل و بوسش کردم ولی خب گفت تموم شد برو بیرون و بیرونم کرد

آدرین:

اینم همش میاد رو مخ من انگار نمی‌خواد بفهمه وقتشه که جدا شیم امیدوارم دیگه امروز نیاد تو اتاقم که دعوا سنگینی میکنیم باهام قطعا مطمعنم 

مرینت:

رفتم اتاقم چون کاری نداشتم تصمیم گرفتم برم گل فروشی که نزدیک شرکته و برم گل بخرم برا آدرین شاید یکم از این حالت پدر بزرگا در بیاد قبلا خیلی باهم خوب بودیم ولی انگار ..‌.. نمی‌دونم و به سمت گل فروشی رفتم و یه دسته گل روز سفید خریدم براش خواستم وارد اتاقش بشم ولی صدا میومد و از این عجیب تر یکم از در اتاق آدرین باز بود رز بود منشی آدرین 

رز:عشقم زیادی خستم بریم شهربازی؟

آدرین:خیلی دوست دارم ولی خب کار دارم.

رز:با مرینت جوننن نکنه کار داری آدرین تا ازت بارداری چیزی نشده سریع طلاقش بده تا ما ازدواج کنیم ببین پدر و مادرم ممکنه پدر و مادرم منو اجبار کنن که با فیلیک....

مرینت:

داشت حرف میزد که وسط حرفاش آدرین بوسیدش اشک می ریختم آخرین بار که آدرین بوسیدم ۵ ماه پیش بود و هنوز حسرت اون بوسه میخورم 

آدرین:امشب بهش میگم و از هم طلاق میگیریم 

داشتم حرف میزدم که مرینت با لبخندی دست میزد و اومد داخل و گفت:آفرین تو به من داری خیانت میکنی؟

آدرین :

اینقدر متعجب بودم که یکدفعه مرینت زد زیر خنده

مرینت:بیا جدا شیم البته برا همیشه

آدرین:مرینت اشتباه متوجه شدی.

مرینت: چیو که جلو چشام این دختره بوسیدی

آدرین:

چشاش از آتش پر بود نمی‌دونستم چکار کنم که نگاه رز کرد و یک دفعه گلوشو گرفت

رز:گلوم ول کن لطفاااا

آدرین:ولش کن من دیگه نمیخوام باهات باشم و کشیده ای به مرینت زدم می‌تونستم می کنم که همه منشی ها دم در فالگوش ایستادن 

مرینت:من میرم برای همیشه خداحافظ.

آدرین:دنبال مرینت رفتم دیوونه شده بود داشت با یک دسته گل وسط خیابون میدوید که یک دفعه یه ماشین جلو چشام مرینت زیر کرد شک زیادی بهم وارد شد گل های سفیدی که دستش بود با خون آغشته شده بود صورتش پر خون بود جاده و لباس سفیدی که پوشیده بود همه پر از خون بودن که یهو یه زنی اومد 

...«فعلا ناشناس بمونه»:لطفا فاصله بگیرین من دکتر هستم دکتر ارشد یک بیمارستانم خیالتون راحت 

دکتر:

شروع به انجام کمک های اولیه شدم مطمعن بودم با این اوضاعی که داره حداقل ۲۰ درصد امکان زنده موندن داره و ۵ درصد آسیب های جدی ندیده بودن ۳ درصد احتمال نرفتن به کما و ۲ درصد آسیب های داخلی ندیده بودن سر جمع میشه ۳۰ درصد در برابر ۷۰ درصد آمبولانس به سرعت هرچه تمام اومد و رفتیم به سمت بیمارستان ........