پارت ۵ زندگی ما دو دوست 🦋✨️

🖤Mehrsa(^_^) 🖤Mehrsa(^_^) 🖤Mehrsa(^_^) · 1404/1/1 01:58 · خواندن 4 دقیقه

بشرط نرسید ولی گذاشتم پس برو ادامه🙃👇

 

 

 

 

  • سلام بچه ها عیدتون مبارک سال خوبی داشته باشید دوستون دارم🫶🏻🦋
  • برای عیدی تون هم ۲ تا پارت باهم دادم
  • پارت ۴ به شرط که نرسید هیچ حتا نزدیکش هم نشد🤣😔
  • بگذریم اینم پارت پنج و شش زندگی ما دو دوست✨️🦋

که یجی و میهو بدون سلام کردن رفتن تو 

اینجا بود که همه پسرا بلند شدن و کی مین اومد جلو و

 گفت: هووو مگه اینجا طویلست سرتون رو میندازین میاین تو

 بعد جین وو اومد جلو 

گفت: خانوما چی شده چرا بدون اجازه اومدین داخل ؟

 یجی رو به میهو الان دلم میخواد یه دونه بخابونم تو دھن کی مین( به فارسی ) 

می هو: منم خیلی دلم میخواد 

پسرا اینجوری بودن که اینا چی میگن بعد می هو برگشت

 گفت: اخه من از چیه اینا خوشم بیاد که شب بیان خونه ما بخوابن؟ 

یجی: راست میگه سوتفاهم پیش اومده

 جین وو: اولا درست صحبت کن دومن بدون اجازه اومدین و تو هر چی از دهنتون در اومد به ما گفتین سومن از چیه من خوشتون نمیاد من به این جذابی 

يجي زد زیر خنده و گفت: جانم؟😂 اره ما خیلی پرو تشریف داریم در ظمن بفهمید چی از دهنتون در میاد رفع زحمت میکنیم

بقیه پسرا هم خیلی سوسکی میخندیدن(همون یواشکی)

 بعدش با میهو خیلی جدی رد شدن و رفتن

 بعد از اینکه رفتن تو خونشون از خنده پاچیدن یجی اینطوری بود که دیدی چقدر خفن بودم😎🤣

می هو خفه شو بابا ولی اره یه ذره🤣👌

یجی: حاجی بنظرت چه گندی زدیم؟

می هو:چمدونم ولش

 یجی:حاجی دردسر نشه واسمون 

می هو :هیچی نمیشه نترس

 پسرا هم بالا میگفتن که اون دختره جین وو که همه ی دختره واسش می میردن رو رد کرده

 و بهش خندیده اره خلاصه برگای پسرا از این کار دخترا ریخته بود بعد جین وو برگشت گفت: چه رد شدنی مگه من بهش درخواست دادم؟😐🧐 

بعد چا یون هو :گفت کی میدونه شاید وقتی شب پایین بودی بهش درخواست دادی و اونم امروز اومده جوابت رو بده 

جین وو گفت: یا ببین چی داره میگه کی مین من دیشب همچین کاری کردم ؟

کی مین: نه بچه ها جین وو کاری نکرده الکی پیاز داغشو زیاد نکنید

 یون هو: ببینید میگه جین وو کاری نکرده پس خودش چی ؟؟؟

همه گفتن اووووووو

 جین وو: بسه کی مین و من هیچ کاری نکردیم الکی داستان نبافین برید خونه هاتون دیگه بسه راستی من امروز صبحانه براتون درست نمیکنم حالتون جا بیاد 

همه گفتن:نهههه

 فقط فقط ۲ روز تا پایان تعطیلات مونده بود یجی و می هو كمى وسيله ورداشتن و رفتن سمت کتابخانه

اونجا چند تا کتاب انتخاب کردن و شروع به خوندن شدن یجی و میهو هر کلمه ای یا هر عکسی که به نظرشون جالب بود رو به همدیگه نشون میدادن 

شب شد و اینا راه افتادن برن سمت خونه

 توی راه رفتن یه پیتزا فروشی و شام خوردن و رفتن خونه لباساشون رو عوض کردن و خوابیدن 

صبح شد

 این دو نفر تصمیم گرفتن برن ورزش کنن رفتن بیرون ولی چون حواسشون جمع نبود از کوچه پشتی رفتن

 همینجوری سرگرم صحبت بودن که دیدن اشتباه اومدن تا اومدن برگردن 

یجی گفت می هو صبر کن اونجارو 

می هو: دارن یکی رو میزنن بچه دبیرستانیه 

يجي : بریم کمکش کنیم 

یجی میخواست بره که میهو جلوش رو گرفت

 ولی یجی دست می هو رو زد و رفت با پاشنه پا تو سر اون پسرا که داشتن اون پسر رو میزدن

 می هو داد زد: واستا منم بیام پسسس 

مى هو رفت و به یجی کمک کرد ۶ نفر بودن و دوتاشون دستهای یجی رو گرفته بودن و یکی میخواست یجی رو بزنه که یجی با پاش زد تو شکمش بعد کله این دو تا هم زد به هم خلاصه می هو و یجی زدن پسرا رو ناکار کردن

 بعدش یجی رفت و کیف اون پسره که براش قلدری میکردن رو بهش داد 

بعد پسره کلی ازشون تشکر کرد

 یجی هم شماره و ادرسه خونشون رو داد به پسره و با می هو پسره رو بردن رسوندن خونه

 بعدش رفتن مغازه و نوشیدنی و خوراکی گرفتن و خوردن بعدشم راه افتادن به سمت خونه بعد از اینکه رسیدن یجی و می هو باندشون رو آوردن و آهنگ گذاشتن و صدارو زیاد کردن و داشتن می رقصیدن که صدای در اومد یجی در رو باز کرد دید یون هو پشت دره گفت میشه منم بیام این آهنگ رو خیلی دوست دارم یجی هم گفت بفرما

 یون هو هم اومد قشنگ پارتی گرفته بودن که دوباره در صدا کرد

 این دفعه هیون هوک و یون گیل بودن گفتن که لطفا صدا رو کم کنید جین وو و کی مین خیلی اعصبانی هستن یون هو و یجی اومدن گفتن ولشون کنید بابا بیاید توب عد هم اون دو تا رو کشیدن آوردن تو ولی انگار بدشون نیومده بود شب شد و رفتن خونه بعد اینکه ۲ سه ساعت گذشت دیدن صدای پا میاد دیدن همه پسرا دارن میرن بیرون

 ولی جین وو و کی مین نرفتن یه ذره گذشت 

دیدن که جین وو و کی مین هم رفتن ......

 

  • خوب خوب بنظرتون ادامش چی میشه؟🧐
  • برای پارت بعد ۸ لایک ۴ کامنت💙
  • نظراتتون رو بگین حمایت فراموش نشه🫶🏻✨️