رویای واقعی مآه پارت 9 🌚✨️

KR KR KR · 1403/12/20 19:51 · خواندن 2 دقیقه

های ،

 واقعا معذرت میخوام اینقدر دیر گزاشتم از این به بعد هر روز دو تا پارت میزارم 🤤🖇

برو ادامه ؛ شرط ،، ۹ لایک و کامنت 🌱🍷

 

 

 

 

 

  • دو هفته بعد :

☆ آماده شدم و کارن رو بیدار و آماده کردم و به سمت خونه مهرسا حرکت کردیم ؛ مهرسا ببین یادته من گفتم خواب زیاد میبینم ؟؟

♡ اره ، خوب ؟

☆ الان که دقت می کنم یک پسر بچه ای حدودا ۱۰ یا ۱۱ ساله همش پشت صحنه خواب هام بود ، گردنبند مآه هم داشت من نیمه ی دیگش رو گم کردم ، یعنی ممکنه اون نیمه گمشده دست اون باشه ؟

☆ بعد ، جالب اینه ، می دونی دیگه من تمام کشور ها رو خوب می شناسم اون لباسای کره قدیم رو پوشیده بود ، اونم داخله همه خوابام، 

♡ به نظرم بریم دنبالش ، میدونی دیگه اگه اون گردنبند مآه کامل شه چی میشه دیگه نه ؟ اگه میخوای بریم کارن چی ؟ کارن چی میشه ؟

☆ فکر اونجاشم کردم ، فردا صبح بیا خونمون تا شب قدرتش رو بدم و پس فردا حرکت کنیم :>>

♡ باشه !

 

  • فردا صبح : 

☆ سلام !

♡ سلام !

☆کارن : عه سلام !

♡ سلام کوچولو 

کارن : من کوچولو نیستم ، به من نگو کوچولو ، تازشم توم کوچولویی ! راستی من قراره یچی بگیرم ! اسمش چی بود؟

☆ قدرت طبیعت !

کارن : آها همون !

 

  • ساعت ۱۰ شب :

 

☆ کارن رو یک صندلی نشوندم،  ۲ شمع سبز رنگ که از گیاه ساخته شده بود رو گزاشتم جلوش و بهش گفتم ۳ بار کلمه ی رویای طبیعی رو تکرار کنه !

☆ حالش بد شد و بعد ۲۴ ساعت بیدار شد و بهش گفتم هر موقع خواستی از قدرتت استفاده کنی فقط تمرکز کن !

تو خیلی باهوشی !

♡ وسایلمون رو جمع کردیم و اون قدرت خونین خودش رو با قدرت سفر در زمان ترکیب کرد تا بتونه دوتاش رو در یک زمان استفاده کنه !

☆ دستم رو بالا کشیدم و چشم هام رو بستم ! انرزی دونا قدرت داخل چشم هام غرش می کرد !> دایره ای آتشین به رنگ بنفش ایجاد شد به داخل پا گزاشتم کارن و مهرسا ، همراهم اومدن داخل ، دایره بسته شد ، ما ، ما داخل کره بودیم ، مردم به یک زبانی حرف می زدن که نمی فهمیدیم ، ساختمون ها اینقدر بلند بودن که نگو !

♡ پس کره که میگن اینه ، ووووو ، چقدر گشنگه !!!!!!!

☆ سریع دروازه سفر در زمان به دوره چوسان قدیم رو باز کردم ، چوسان یکی از دوره های خفن و باحال کره هست!

کارن : فکر نکنم لباس ها مون مناسب باشه :>

♡ آ ، راستی فکر نکنم هیچ خری با لباسای ایرانی پاشه بیاد کره ، اونم دوره چوسان قدیم .

☆ آر  ، راستی گوشیم ! اَه کار نمی کنه ! 

♡ اووو اینو نگاه کک چقدر قشنگه !!!!

کارن : من از این لباسا میخوام .

☆ یه لحطه صبر کنین ، من که از این پولا ندارم ، وایسین بسازم. 

 

 

 

پارت بعد رو ۱ ساعت بعد میزارممم

فعلااا 🫠🌿