تضاد زیبای من🦋✨🫀p1
یه سر بیا ادامه🔥😉
رمان: { تضاد زیبای من🦋✨🫀 }
به قلم: نفس . S 🍀
ژانر: عاشقانه_ طنز _ کل کلی _ اجتماعی 💎😆💋
خلاصه[ مرینت دوپن چنگ دختری به شدت قرتی و شر که به هیچ قانون و اصولی پایبند نیس و از بچگی لوس و ناز پرورده بزرگ شده و هرکاری دلش بخواد انجام میده و از اون سمت ادرین اگرست پسری زحمت کش و فوق العاده جذاب و سر به زیر که توی یه مکانیکی کار میکنه تا بتونه خرج بیمارستان مادرش و دوا و درمون پدر مریضشو بده ولی غافل از اینکه سرنوشت این دوتا ادمی که متضاد همن و زمین تا اسمون باهم فرق دارن بهم گره خورده...💕
P1♡
از زبان مرینت❤️
_اَهههههه حوصله ام سر رف چقد درس چقد غر کاش یه...
داشتم عر میزدم که صدای زنگ گوشیم بلند شد
تکون بده اوو او تکون بده بدنو تکون بده(😂حالا شما ورژن فرانسویشو تصور کنین)
ایکون سبزو کشیدم:
_جانم تیلی
+ای کوفت تیلی درد تیلی زهرمار تیلی
بابااا اسممم منووو کامل بگوووو تیلورررر
_خخخ باش عشقم حرص نخور بنال بینم چیشده
+میگم جک زنگ زده بود الان انگار مهمونی گرفته به مناسبت دوست دختر جدید نچسبش همه ی بچه های کالجم دعوتن پایه ای بریم؟
_بگو جون من؟ واقعاااا؟؟ عرررر معلومه که پایم سه سوته حاضرم
+ باشه پس منم میرم دنبال بقیه توعم بیا ویلا
_حله
سریع گوشیو قطع کردم و پریدم حموم یه دوش ۱۰ دقیقه ای گرفتم و حمله ور شدم سمت کمد
اممممم حالا چی بپوشم؟؟؟
اها یافتمممم
دست انداختم و از بین یه انبار لباس دکلته ی سبز براق و اکلیلیم که تا حالا یه بارم نپوشیده بودمش انتخاب کردم با کفشای نقره ای و صورتیه نانازم
موهام رو هم دم اسبی محکم بستم و تماممممم
بعد از خفه کردن خودم با عطر مورد علاقه ام و یه ارایش ملیح سویچ و کیف و گوشیم رو از روی میز چنگ زدم و از اتاق زدم بیرون
تمامممم🦋
امیدوارم که از اولین پارت رمانم خوشتون اومده باشه و اگه عیبی داشت به بزرگی خودتون ببخشین گلگلیا🌸
(از پارتای بعدم با برچسب مخصوص خودش سعی میکنم بزارم💜)
پارت بعدی شرط نداره و هروقت بتونم میدم ولی خوشحال میشم با حمایتاتون بهم انگیزه بدین و نظرتون رو راجب رمانم بگین😊😘
لباس مری🌷🐚
کفش مری🎀🤍