❤دلبر زیبای من❤

💕 Mahdiyeh💕 💕 Mahdiyeh💕 💕 Mahdiyeh💕 · 1403/07/28 19:50 · خواندن 1 دقیقه

سلام بفرمایید ادامه 🌈🌈💕

بابامم منو ۳ هفته توی زیر زمین تنبیه کرد حقم بود ولی آدرین منو میبخشه
بعد از اینکه تنبیهم تموم شد سریع موبایلمو برداشتم زنگ زدم آدرین بر نمی داشتم بلاکم کرده بود لعنتی !!!
سریع مانتومو پوشیدم که مامانم گفت کجا گفتم مامان برو اونور باید آدرینو ببینم مامانم رفت اونور وسریع سوار ماشین شدم و روندم سمت شرکت آدرین رسیدم از پله ها بدو بدو رفتم بالا رفتم سمت دفتر اتاق آدرین که منشیش جلومو گرفت و گفت کجا خانوم اسمتون چیه گفتم مرینت که منشی با لبخند گفت خوش آمدید خانم دوپن چنگ ولی آقای اگراست اعصبانیه از صبح هر چی چای براشون بردم شکونده لطفا نرید داخل بدون اهمیت دادن به حرف منشی در اتاق آدرین باز کردم که با نگاه بدی کرد
به منشی با چشمش علامت داد بره بیرون و در و ببنده

اومد جلو گفت چی می خوای اینجا‌
بی مقدمه گفتم باید طلاق بگیریم

نکنته : چون مرینت و آدرین عقد کرده بودن
نمی دونم گفت یا نه

چون حمایت ها کم شده منم پارت کوتاه تر میدم‌


اگه حمایت ها کمتر بشه دیگه رمان نمیدم .
ولی اگه زیاد بشه ۲ تا پارت و باهم میدم ❤️