یه داستان🫧🐸
خیلی باحاله 🎀حقیقت های کاراکتر های میراکلس 🎀و لایک کنین🤗از این مدلا دوست دارین ؟؟؟🪰
داستان کلویی :<حقیقت ذهن خودش>🫠
سلام من کلویی هستم من خیلی تنهام هیشکی بهم محل نمیده خودمم میدونم مغرورم ولی نمی تونم بهش غلبه کنم من فقط سارینا رو دارم و خیلی دوسش دارم ولی نمیتونم بهش بگم 🗨✨️و من در واقع آدرین دوست دارم اما اون منو دوست نداره خب من چی واقعا کم دارم من پولدارم خفن هستم و...اما اون بهم توجه نمیکنه چون اون مرینتو دوست داره و منم به مرینت حسودی میکنم چون خیلی بهتر از اونم 😛ولی خب هعییی...
از اون طرف لیدی باگ بهم توجهی نمیکنه ⛔️
داستان آلیا :
من آلیا هستم یه خبر نگار خفن همه چیز های دختر کفشدوزکی و گربه ی سیاه رو میدونم و میدونم که مرینت بشدت عاشق آدرین هست ولی نمیره بهش بگه مثلا کادو بهش داده کمکش کرده ولی آدرین بالاخره بعد از گذشت ۱۹۳۷۳۶ سال بعد فهمید مرینت او دوست داره و اونم دوسش داره 🥇🎀
منن در واقعیت فشار میخورم چون این دوتا ....
نمیتونن باهم حرف بزنن 🤏🫠 و (خودتون فهمیدین دیگه )🗿 و بعد از این همه حرف من عاشق نینو هستم و باهم مرینت و آدرین بهم نزدیک میکنم و منو نینو عاشق بازی کردنیم🫧👥️
داستان لایلا:(توی یه خط میتونم بگم یه دروغگو عاشق )🌹🗿
من لایلا هستم و درس نمیخونم ولی با دروغ جلو میرم و پاس میشم .از مرینت متنفرم چون با آدرین هست و آدرین مالللل منه🐸من با دروغ گفتن بزرگ شدم و همه میخوان منو بزنن ولی نزدن هم من آسیب میبینم و اون رو به دفتر میرسونم و اخراج میکنم😛😛😛[ میراکولر: خودم میام میزنم خخخ]💎👏پس من خیلی خوبم ویه چوسه مهربون 💔🫧🤏