تکپارتی پارت ³🍓
داریم میرسیم به قسمت جذاب ماجرا 🍹لایک یادت نره (o´・∀・)o
م:یه چیزی خوردیم و بعد رفتیم خونه 🌊
ا:به مرینت زنگ زدمم بهش گفتم ماجرارو گفتم و قبول کرد .😉
م:از ذوق داشتم میترکیدم هوراا به پارتی دعوت شدیم یم لباس قشنگ برای خودم و آدرین طراحی کردم ۳ساعت بعد:بالاخره تموم شد چه قشنگه مطمئنم خوشش میاد .😍
بهکاگامی زنگ زدم و گفتم کلی خوشحال ش😃دو ا:مرینت سلام فردا ساعت ۱۹ میام دنبالت
م:سلام آقای اگرست چشم و صبح ساعت ۱۱ لباس را براتون میارم .🫡👌🏻
روز ۱۲ مارس
م:خوبه ساعت ۸ هست برم حموم و بیام
ساعت ۸:۳۰شد سریع صبحونه و قهوه خوردنم و آرایش کردم و رفتم با ماشینم دم خونه ی آقای اگرست. ل:خانم مرینت باید الان دیگه بیاد دینگ دینگ اومد .. مرسی خانم مرینت م:خواهش ساعت ۱۹ میبینمتون
ساعت ۱۷:برم لباسمو بپوشم بهبه چه لباس تنگی و قرمزی خیلی بهم میاد با تینت قرمز و آرایش قرمز عالییی میشه ❤️🔥
تموم شد ؟ نه برو ادامهه
آدرین 🐸
ساعت ۱۸
ا:بریم یه دوش نمکی بگیرم بریم دنبال مرینت ....بعد حموم لباسی که مرینت برام آورد و پوشیدم چه خوشگل بود دلم رفت برای لباسم یه پاپیون گوگولی داشت جرررر لباس خودشم که نگووو عطر زدم و کفشمو پوشیدم و بریم دنبال مرینت
ل:آقای اگرست بهتره دیگه بریم ا:باشه نگاهی به ساعتم کردم ساعت ۱۸:۴۷بود
م:هعییی چرانیومدن اینا آه دینگ که .....
پایان (شرط :۱۰ کامنت و ۱۵ لایک)✅️
بوس بوس