🔪🩸این عشق چیه🩸🔪
ادامه
کاترین
من کاترینم دختری مو مشکی با چشای سیاه خمار من یه قاتل حرفه ای ام با کمپانی وایز کار می کنم و کلی ماموریت دارم که تو هیکدوم پلیس ردی از من نزده و باید الان به کمپانی برم
ک: چیشده باز ها....
و: هیچی تو ماموریت داری اونم چه چیزی این عکسو ببین
تو باید از طریق دوست دختر این مرد رو بکشی مدل معروفی ام هست اما بدون اون کلی نگهبان و دوربین داره و باید مواظب باشی فهمیدی
ک: هه من دوربین. نگهبان هاها من کارم از اینا گذشته مگه من بهترین کارمندت نبودم نه وایز
و: چر.....
ک: پس حرفی نباشه با اسم رمزی الا میرم سمتش و اسم پسره
و: الکس کامی
ک: خوبه چه اسم خوبی موقع قتل خوب سر زبونا می چرخه
و: از فردا باید بری نیویورک
ک: باشه
فردا ساعت 6:00
رسیدم نیویورک و یه عمارت بزرگ گرفتم داشتم می رفتم سمت عمارت که دیدم پسره اومده جلوم چه پروووو
ا: میشه شما دوست دخترم شید
یدیقه سر تا پاشو انالیز کردم تو کتش تفنگ داشت منم تو پالتوم تیغ طلایی براقم کاملا اماده بود
ک: باشه بعدش عمارتمو چیکار کنم
ا: بزارید تو لیست عمارت هاتون بریم عمارت من بانوی زیبا
نمیدونم چرا انقدر تپش قلب داشتم من چم بودها من نباید عاشق این مردک بشم نباید نبایددد(داد در درون خود)
آ: بفرمایید
ک: ممنون
عمارتش بد نبود رفتم تو یکی از اتاقا تمش کاملا دارک بود عالیه
لباسمو عوض کردم و خودمو پرت کردم رو تخت و خوابیدم
تمام شد
امیدوارم خوشتون بیاد