من و تو p2
سلام امیدوارم خوب باشید این ازم پارت ۲ برای حمایت ها مرسی ❤️
از زبون مرینت : با اینکه از آدرین اصلاً خوشم نمیاد ولی اون همیشه به فکر دوستاش هست .
همش فقط بخاطر ی اتفاق ساده بود که ازش متنفر شدم ولی همش تقصیر خودش بود که من اون شب اون حرف زد .
(( ۱ سال قبل ))
وقتی برای مهمونی آخر سال دعوت شده بودیم خونه آدرین اون موقع ها رابطم باشه خوب بود ولی .... وقتی بین همه بهم گفت که : عاشقتم شکه شدم .
من فقط اون ی دوست می دونستم هیچ وقت هیچ حسی بهش ندارشتم ، با اینکه می دونستم داره بزرگترین ریسک جلوی دوستاش گذاشتم فرار کردم .
من هیچ وقت دلم نمیخواست اون ناراحت کنم ولی مجبورم بود بعد از اینکه با لیالا رفت تو رابطه خیالم راحت شد که خوشحاله ولی من هنوز نتونستم خودم ببخشم بابت اون روز که مثل ترسو ها فرار کردم .
(((بعد از مدرسه 🏫)))
مرینت: هی آدرین میخوای بریم ی کافه ؟
آدرین : اههههه ..... مرینت می دونم...
مرینت : خواهش می کنم
آدرین : باشه ،، بریم
وقتی رفتیم تو کافه من ی قهوه تلخ با چیز کیک اون ی نسکافه سفارش داد .
مرینت : چرا امروز با این حالت آمدی مدرسه ؟
آدرین : به تو چه !؟
مرینت : آدرین بگو ، من با بقیه فرق دارم
آدرین : چه فرقی داری ؟
فرق تو فقط اینه که ی زمانی عاشقت بود و تو من ول کردی رفتی ..... و دیگه باهم حرف نزدی
می فهمی من اونجا چه حسی بهم دست وقتی بهم گفتی ما فقط دوستی ....
مرینت با بقض گفت : اما.....
آدرین : اما چی مرینت !؟ چی ؟! مگه تو از من بدت نمی یومد ؟ مگه نمی گفتی ما فقط دوستیم
اگه .... فکر می کنی که من هنوز عاشقتم و بعد مرگ لیلا میام پیشت در اشتباهی.
خدافظ !
آدرین کیفش برداشت رفت وقتی رفت دیگه نتونستم تحمل کنم زدم زیر گریه .
همون لحظه فهمیدم لوکا از پشت شیشه همه چیز دیده و داره میاد سمت اشکام پاک کردم اما اون سریع بلغم کرد گفت : اشکال ندارم مرینت همه اشتباه می کنن.
من که همون لحظه تو بغلش داشتم گریه می کردم گفتم : لوکا ... عاشقتم 🫂♥️
لوکا بلند شد گفت : من بیشتر ✨❤️
❤️همون لحظه بود که من بوسید ❤️
آدرین هم همه چیز تو اون لحظه داشت نگاه می کرد و نگاهی عجیبی به من اون می کرد .
.
.
خب امیدوارم که خوشتون اومده از این قسمت برای قسمت بعد لایک ها بالای ۵ تا و همین طور کامنت ❤️