من و تو p1

single single single · 1403/05/24 23:41 · خواندن 3 دقیقه

سلام ببخشید که دیر گذاشتم آخه گوشیم خراب شده بود تازه درست شد 😅 

خب بریم تا ادامه )))

غرق در خون گذاشتنش رو تخت 😰

پرستار : شما برادرش هستین ؟

من : نه من دوست پسرش هستم 

_ چه اتفاقی افتاد ؟

_ ی کامیون پیچید جلوم اون پرتو کرد اون ور ولی خودش تصادف کرد 

_ مرسی خواهشاً برای اطلاعات بیشتر برید به پلیس بیمارستان مراجع کنید .

_ حالش خوب می شه ؟ اون خوبه دیگه !؟

_ آقای محترم ، خواهشاً شلوغ نکنید 

                            (((۳ روز بعد )))

نینو : تسلیت عرض می کنم آدرین 😔🖤

من : مرسی نینو 

_ میخوای بریم یکم در موردش حرف بزنیم ؟ 

_ نه مرسی فقط میخوام برم یکم بخوام 

از جمع بلند شدم رفتم تو اتاقم در که بستم دیگه نتونستم تحمل کنم همون لحظه که در قفل کردم زدم زیر گریه .

چرا ؟ چرا بیاد اون می مرد ؟ همش تقصیر منه..... بخاطر منه که اون مرده .... دلم .. دلم میخواد که الان پیشم باشی ..... ولی چرا نیستی 😭

همون لحظه گوشیم زنگ خورد ... اشک هامو پاک کردم دیدم که مرینت داره زنگ می زنم ، دختری لعنتی حتماً میخواد اذیت کنه ،،، اما گه .

بله مرینت 

آدرین سلام ، ببخشید که کنارت نیستم می دونم مرگ ی نفر چقدر  می تونه درد ناک باشه .... فقط میخواستم بگم اگه خواستی می تونی با من حرف بزنی .

آدرین ی نیش خنده زد گفت : نه مرسی لازم نیست من کاملاً حالم خوبه 😁

مرینت : هههه باشه 😔

گوشی که قطع کرد گوشیم پرت کردم اون ور ...... نفسام خیلی تند می زد جوری که انگار قلبم از درد می خواست کنده بشه نمی دونم ولی چطوری خوابم برد .

فردا صبح )))

ناتالی : آدرین ؟ آدرین بیداری ؟

چشمامو باز کردم دیدم ناتالی پشت دره گفتم : مرسی اره خوبم 

ناتالی : اگه بخوام من با معلمت حرف زدم و گفت می تونی این هفته نیای مدرسه .

در باز کردم با لبخند گفتم : نه مشکلی ندارم می تونم برم مدرسه 😁

مطمعنی که حال خوبه ؟

اره خوبم مشکلی ندارم 

وقتی که در بستم رفتم ی دوش گرفتم و آمدم بیرون لباسمو پوشیدم رفتم مدرسه ، تو راه به این فکر می کردم که نباید کسی بفهمه حالم بده نمی‌خوام بقیه نگرانم بشه برای همین جوری رفتار می کنم که حالم خوبه .

وقتی رسیدم مدرسه ۱چارد کلاس شدم که شدم خانم گفت : آدرین لوزمی نداشت که بیای .

نه مرسی خانم من کاملاً خوبم 

خب باشه برو بشین 

رفتم که نشستم دیدم مرینت نیومده خدارو شکر من می تونم همه چیو تحمل کنم جز اون رو مخ .

اما ۵ دقیقه بعد مرینت آمدم و مثل اینکه قرار نبود امروز هم ی روز خوب باشه .

آدرین : زحمت کشیدن آمدین 🙄

مرینت : تو خفه مو طلایی 😒

کنار که نشست ی اه سری کشیدم زیر لب بهش گفتم : خواهش می کنم فقط ی امروز کاری بهم نداشته باشم فقط امروز.

مرینت : اگه حالت بده پس چرا آمدی ؟

آدرین : فقط میخواستم که دوستام نگرانم نشن حتی تو مرینت .

مرینت : باشه ..‌‌ آدرین می دونم سخته .

آدرین : مرسی مرینت 

از زبون مرینت :

آدرین واقعا آدمی هست که هر لحظه به فکر دوستاش هست فکر نمی کردم حتی به فکر من باشه من واقعا اون خیلی اذیت می کنم چون فقط .....

                                (End)

 خب امید وارم که خوشتون آمده باشه خواهشاً اون قلب سفید قرمز کنید و نظرتون برای پارت اول بدین 😁❤️