فرزند خوانده p6
....
آرین داروی شکم درد رو با آب داد بهم و خوردم
بعد اینکه صبحانه خوردیم روی مبل نشسته بودم و تلویزیون تماشا میکردم که تلفن خونه زنگ خورد
بلند شدم و به سمت تلفن رفتم و برداشتم و
گفتم : اَلو!
مامان زهرا : سلام آنوشا چطوری خوبی
گفتم : سلام مامان زهرا مرسی خوبم شما چطورید
مامان زهرا : ما هم خوبیم دیشب خوب خوابیدی نترسیدی که
گفتم : آره خوب خوابیدم
مامان زهرا : باشه پس سه روز دیگه بر میگردیم و تو هم فردا یادت نره به موقع بری مدرسه باشه
گفتم : باشه یادم نمیره و امیدوارم سالم برگردید
مامان زهرا : ممنونم عزیزم پس سه روز دیگه می بینمت
گفتم : چه خوب که زود میاین
مامان زهرا : باشه پس کاری نداری
گفتم : نه شما چی کاری دارین
مامان زهرا : نه فقط مواظب خودت باش
گفتم : چشم شما هم
مامان زهرا : خداحافظ
گفتم : خدافظ
و مکالمه ما تموم شد یه آهی کشیدم و روی مبل نشستم که
آرین: کی بود ؟
گفتم : مامان زهرا بود
آرین: چی میگفت ؟
گفتم : هیچی حالمون رو میپرسید
آرین : باش من میرم بیرون
گفتم : باشه خدافظ
آرین : خدافظ
و آرین در تونه رو بست و من تو خونه تنها شدم
اولین بارم بود که تو خونه تنها هستم
حس عجیبی دارم
روی مبل دراز کشیدم و داشتم به سقف نگاه میکردم که چشمام سنگین شد و خوابم برد
با تپش زیاد قلبم بلند شدم یه خواب بدی دیدم و حالم یه جور شد
خواب دیدم که آرین من رو بغل کرده و برد اتاقش و منم رو روی تخت انداخت و...( خب میدونید دیگه پارت که چیزی یادش نميومد به صورت خواب دیده )
اَه این چه خوابی بود دیدم آنوشا به خودت بیا
این چه خوابی هست که تو میبینی
بلند شدم رفتم آشپزخونه و یه لیوان آب خوردم
و رفتم اتاقم و پنجره رو باز کردم و یه نفس عمیقی کشیدم
و با خودم گفتم " چیزی نیست آنوشا و این فقط یه خواب بدی بود که دیدم "
هعی بهتره یکم نقاشی کنم تا شاید یکم حالم خوب بشه
آنوشا تو اصلا باید خجالت بکشی این چه خوابی بود که دیدی
بازم یه نفس عمقی کشیدم و روی صندلی میز اتاقم نشستم و دفتر نقشایم رو برداشتم و یه مداد برداشتم و شروع کردم به نقاشی کردن
بعداز اینکه نقاشیم تموم شد یکم این خوابی که دیدم از افکارم پاک شده بود
از صندلی بلند شدم و اون صندلی رو برداشتن و کنار پنجره گذاشتم تا روی صندلی بشینم و بیرون رو تماشا کنم
این پارت هم تموم شد
و دیدیم که دیشب به یاد آنوشا اومد ولی به صورت خواب و فکر میکنه که فقط یه خوابه ولی به نظرتون متوجه میشه که این فقط یه خواب نیست ؟
و راستی پارت قبل رو میتونید در وبلاگ منحرفان شریف بخونید
شرط
۱۵ لایک و کامنت
خدافظتون 👋🏻❤️