رمان دختر جهنمی پارت 2
پارت بعد قراره اسم رمان یه تغییر کوچولو بکنه
و حالا
کاترین تاماکی هستم بفرماید ادامه🪄🎤👇
.
-یعنی چی خاصی مگه شرایط اقصاتی هست
+خیلی بامزه بودی'-'
-نگفتی
+من با بقیه فرق دارم چون ۱ سال آخر عمرم همه چیز زو درمورد تو میدیدم
-چی؟
+من زندگی قبلی مو به یاد دارم، من خودک*شی کردم تا به تو بپیوندم
-ها؟!
+توی زندگی قبلیم که یه تو گوشی بدی خوردم،پس انتخاب کردم بیام پیش تو تا کمکت کنم قدرتت برگرده
-تو از کجا میدونی؟
+چشمات...تشنه بازگشت قدرتن،تو وارث گذستگانی بهت قول میدم سر بلند میشی
-...
+تمام داستان رو از برم هیچ آدمی بعد از مرگ بر نگشت که تعریف کنه جهنم و بهشت چطوریه... هزار سال قبل از سوی بهشت یه فردی فرستاده شد تا از خوبی بهشت و بدی جهنم به آدما بگه... آدما آنچنان هم بی ارزش نیستن
طرفدار جهنم یا بهشت بودنشون باعت قوی تر شدن شما میشه
-خوبه همه چیو میدونی
+اوم پس منو بفرست به گذشته زمین تا جلوی این کارو بگیرم
-نع
و شیطان به راهش ادامه داد دختره دوید سمتش
+عه چرا؟ قول میدم موفق بشم
-شدنیه ولی تو نمیتونی
+میتونم
-عاقا اصلا من به تو اعتماد ندارم
+عاها پس بگو... میدونی زمانی که من خودک*شی کردم چند سالم بود؟
-۳۶
+ووهه چه خبره؟ نع ۱۶
-اوم یکم زوده
+نه اونچنان جوون تر از منم بوده تما من هدفم فرق داشت
-یه تیر و دونشون بوده
+میشه گفت،گوش بده... اصلا نبرم گذشته همین حال... وضع زمین ناپایداره افراد کمی باهم هم اعتقادن
هر جمله کوچکی باعت تغییر دنیا میشه
-نع
+عهههههههه،اصلا من صبر میکنم تا نظرت عوض بشه
شیطان بر میگرده سمت اش صورتشو نزدیک میکنه و میره عقب
-اسمت چی بود؟
+چیزی نگفتم ولی ساکورا
-ساکورا....ساکورا...
+چیشد؟
-هیچی... آها درمورد اون حرفت خوبه صبر کن صبر خوبه
به راهش ادامه میداد که یهو برگشت و پیشونی ساکورا رو بو*سید
و ساکورا رو با صورتی سرخ شده تنها گذاشت
(۵ ماه بعد)
+قربان اومد
-بگو بیاد... خودتم برو بیرون
+چشم
ساکورا وارد میشود و پا بر روی فرش یاسی رنگ اتاق میذاره،شنل لباسش روی زمین کشیده میشه
پیراهنش هم رنگ نیمی از موهاشه...مشکی!!
+ممنون بابت لباس
-خواهش... دیدم بهت میاد
+تاحالا شیطان به دخترای دیگه هم کادو داده؟
شرایط پارت بعد
۹ لایک و ۳ نظر ناقابل