365 روز با تو part⁸
سلام بلاخره بعد هزاران قرن اومدم که پارت بدم واقعا بابت تاخیر ببخشید چند روزه سرم شلوغه....
حالا ادامه
مرینت: توی اتاقم بودم داشتم فکر میکردم که به آدرین اعتماد کنم یا نع هیچ حس خوبی بهش ندارم اول که منو دزدید بعد که الکس رو کُشت بعد منو کتک زد نمی دونم چی کار کنم...
توی همین افکارم بودم که صدای شلیک از بیرون اومد رفتم از پنجره نگاه کنم که در با صدای بدی باز شد ترسیده به در نگاه کردم دیدم که یه مرد هیکلی گنده جلوی در وایستاده منم ترسیده عقب عقب رفتم اونم جلو اومد گلدون دم دستمو پرت کردم طرفش که جا خالی داد اومد سمتم میخواستم فرار کنم که محکم منو گرفت با دستش دهنم رو گرفته بود نمی تونستم بفس بکشم منم شروع کردم به لگد پرونی یه لگد محکم زد به پاش که افتاد زمین از فرصت استفاده کردم فرار کردم میخواستم از پله ها بیام پایین که هول شدم پام پیچ خورد از پله ها افتادم پایین آخرین چیزی که شنیدیم صدای عصبی یکی بود که داد زد
ناشناس : من اونو سالم میخوام اگر چیزش بشه همه تونو میکشم....
آدرین: سری ماشینو جلوی در باغ پارک کردم از ماشین پیاده شدم رفتم توی باغ دیدم که همه افرادم زخمی شدن رفتم سمت نوید اونم زخمی بود که با صدای گرفته گفت ..
نوید : آ .....آقا .. مر....مرینت ...نرینت خانمو بردن اون زخمی بود ...
آدرین: خون تو رگام یخ بست سری رفتم خونه دیدم که جلوی پله ها رد خونه روی زمین نشستم سرمو با دستام گرفتم با خودم تکرار میکردم کاش نمی رفتم کاش ترکش نمی کردم گوشیم زنگ خورد دیدم که کاگانی زنگ زده جواب دادم که با عشوه گفت ..
کاگامی : چی شده آدرین آگرست چیزی رو گم کردی مرینت جونت خونه نیست ..
ادرین: با مرینت چی کار کردییی ...
کاگامی: اوه اوه به خودت فشار نیار حالش خوبه اگر تا 15 دقیقه دیگه توی خونه من نباشی شاید دیگه حالش خوب نباشه ...
آدرین: تخم سگ پدر همه تونو در میارم اگه یه تار مو از سر مرینتم کم بشه ...
گوشی رو قط کردم حرکت کردم طرف خونه کاگامی ..
کاگامی: آفرین [[ مِت کارتو درست انجام دادی خوب دزدیدیش ]]
مِت : هی کاگامی متوجه حرف زدنت باش خدمتکارت جلو واینستاده عین آدم حرف بزن من از کسی اجازه نمی گیرم باید انتقام زنمو از آدرین بگیرم با استفاده از مرینت ...
آدرین: رسیدم دم خونه کاگامی رفتم توی خونش دیدم که مِت عوضی هم اونجاست باید حدس میزدم که کار ایناست مِت از جاش بلند شد از خونه رفت بیرون کاگامی رو به روم وایستاد گفت ..
کاگامی : بشین عزیزم این جوری واینستا ...
ادرین: مرینت کجاست ازم چی میخواهی ..
کاگامی یه کنترول رو دستش گرفت منم به تلویزیون خیره بودم دیدم که مرینت دست پاش بسته سر شم باند پیچه از لب و دماغشم خون میاد اون لبه پرت گاه وایستاده بود........
کاگامی: یه پیشنهادی برات دارم اگر قبول کنی که خوب مرینت از پرت گاه نمی یوفته پایین ولی اگر با پیشنهادم مخالفت کنی این باز آخره که مرینتو میبینی ...
خب خب تماممممم
توی پارت بعدی اتفاقات جالبی میوفته
شرط پارت بعدی
45 کامنت
28 لایک
مواظب خودتون باشید
بوسسس به همه تون
بایییی