F2) p1 Magician of love)
اگه قرار بود من گی باشم هیچ وقت عاشق آیلی نمی شدم این بدون من هیچ حسی به تو پسر ک....
این قسمت ( بازگشت )
((شب قبل ))
ایدن : آدریی من خیلی خستم
ادرین:یکم دیگه بیدار بمونم الان هالوین هست این آخرین فیلم
ایدن باشه ، اما...💤
صبح روز بعد من با صحنه با صحنه ای که باور نمی کرد بیدار شدم
ایدن : هاااا اخیه امروز چقدر تخت نرمه اما...چرا ؟
آدرین : چییی هاا شده ؟
ایدن:آدرین تو .... تو لختی و ..لباسم
آدرین : ایدن بذار توضیح بدم که. دیشب چی ...
ایدن : تو مست کردی ؟!؟
- اره یعنی ... نه
- گم شو اونور آدم گی نزدیک نیای!
(از زبون ایدن ) : داشتم داد فریاد می کردم که دستام گرفت توی چشمام نگاهی عمیق کرد ، همون لحظه با نگاهش میخواستم بهم بگه عاشقتم اما منتظر اون بود که این بگه .....
آدرین : واقعاً ببخشید که تو صحنه من دیدی ولی دیشب وقتی تو خوابت برد بچهها رفتن فقط من و تو بودیم گذاشتم رو تخت ولی توی خواب دستم گرفتی گفتی :آدرین تو هم ..... مثل اون نرو .مجبور شدم کنار بخوابم ولی برای لباس خب من همون لحظه....
آدرین : بله مرینت
مری : آدریننن کلاس پنچ دقیقه دیگه شروع می شه کجایین؟
آدری : عععععععع..عع ، شت امروز امتحان میان ترم داریم صد درصد می یفتیم.
من : بعداً باید کل این قضیه توضیح بدید 😑
(آدرین)
باشه فقط .....
با ی بشکن توی کلاس افتادیم البته با لباس 😐 گفتم ولی غذا... ی نون تست برای کرد تو دهنم 😐درکش می کنم شاید بخاطر اتفاق صبح اعصبانی باشه می کنم اما خب... بدنی که اون پسر ..چشاش ..لباش ، آنقدر دوست دارم که...
نه آدرین تو گی نیستی تو عاشق مرینتی یعنی نمی تونی باشی .
خانم بوستیه : صبح بخیر بچهها ، امیدوارم همه برای امتحان ادامه باش ، اما امروز ی دانش آموز جدید داریم : هنری آشنا بشید.
ایشون اهل لند هستن و بخاطر بیماری. نتوانسته ترم اول باشه .
هنری : سلام بچهها من هنری هست اهل لندن من عاشق ریاضی و گیتار هستم .
آدرین : از مدل لباسش معلومه که آدم ک.صخلی هست .
ایدن : یکی کم بود شدن دو تا 🤦
((یک ساعت بعد ))
هی هنری می شه باهم حرف بزنیم .
ام ببخشید شما ؟
لازم نیست خودت به اون را بزنی گم شو از این طرف بردمش داخل کلاس هنر که حرف بزنیم که گفت : دست ول کن من به آدم های گی دست نمی دم
من گی هستم ؟ 🤣 جالبه چون ((اگه قرار بود من گی باشم هیچ وقت عاشق آیلی نمی شدم این بدون من هیچ حسی به تو پسر ک.صخ...))
داشتم فحش بهش میدادم که نیش خنده عجیبی زده نزدیک شدم
داشتم عقب عقب می رفتم که خوردم به دیوار آروم بهم نزدیک شد دستش گذاشت رو قلبم و داشتم لبش رو لبم می گذاشت که....
آدرین : ایدن ! بکش عقب پسری فاکی
هنری :هوی تو کی باشی ؟!؟
من کیم ؟ حالا بهت نشون بدم
آدرین بسه تو چرا حرس جوش می زنی ؟ من که بچه نیستم
اما این یارو داشت بهت تجاوز می کرد ، کجا رفت ؟
مهم نیست 🙄 ببینم تو روی من کراش زدی ؟
نه بابا تو دوستمی معلمه که نه
آدرین من ی جادگرم می تونم عشق از چشمان ببینم ؟!😑
دستم گرفت تو چشمام نگاه کرد گفت : ایدن من نمی دونم ولی من اینجور آدمی نیست از وقتی که تو آمدی من ی ...........
»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»›»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»
تا پارت بعد لایک و کامنت یادتون نره ❤️
و ی چالش : توی داستان من توی محتوا چه چیزی لو می دم باهوشا بگن 🤓