the main killer1p
..
_افسر جئون جیون وو پرونده قتل دکتر ریچارد.
دست هایش سرد شده بود،چشمان بی حس همیشگی اش حالا رنگ استرس را به خود جذب کرده بود؛قلبش بارها کوبیده میشد و سرگیجه عجیبی گرفته بود.چرا به آن ماموریت احساس بدی داشت؟نمیدانست ولی در هیچکدام از128ماموریت قبلی اش آنقدر سردرگرم نشده بود.با پاهایی خشک شده که به مغز التماس میکردند که برای یک بار هم که شده از دستور مغز اطلاعت نکنند پله ها را بالا رفت.صدای جیر جیر پله ها هیچ وقت به اندازه آن روز برایش رومخ نبود و هیچ وقت توجه آنچنانی نمیکرد،بالاخره از آن جهنم پله ها خارج شد و به جهنمی دیگر رسید!
افسر جونیور با شک و تردید به پسری که از ترس و استرس یخ زده بود و انگار در جهانی دیگر باقی طول عمر خود را سپروی میکرد نگاهی انداخت و پرونده را به دستان لرزان که از اطاات دستور مغز در شوک بودند سپرد.
بعدازظهر۱۸دسامبر بود که دکتر ریچارد درحالی که اوقات فراغت خود را در بیمارستان سپری میکرد به طرز مرموزی به قتل رسید تمام کارآگاه های شهر به تحقیق مشغول شدند ولی سرانجام به هیچ نتیجه ای جز قتل نرسیدند،قاتل هیچ ردی از خود بجا نگذاشت و بخاطر مرموز بودن این پرونده به۵قاتل ربط داده شد.
_افسر جئون باید از بین این پنج قاتل،قاتل اصلی رو پیدا کنی.
مغز جیون وو از کار افتاده بود،پس احساس بد او دست بود..تنها کلمه ای را که به ذهنش رسید از لب های خشک شده اش عبور داد.
_قتل عام؟
افسر مین با گیجی آهی کشید.
_نمیدونم جیون وو،نمیدونم ممکنه هرچیزی باشه زیر هرچهره اسم و اطلاعات راجب نحوه قتل داده شده،اونا رو بخون ببین به نتیجه ای میرسی یا نه.
جیون وو چشمانش را ریز کرد و سعی کرد کمی دقت به خرج دهد؛پنج چهره.با دقت کردن به چهره ای رنگ گونه هایش سرخ شد و تصمیم گرفت اول از آن چهره شروع کند.
کیم ته مین
او قبل از قتل گوش قربانی را لیس میزند و قربانی را اغوا میکند سپس به قربانی داروی بیهوشی میدهد و بعد از بیهوش شدن بدن فرد قربانی را به دو قسمت تقسیم میکند و به طرز معجزه آسایی موقع بررسی جسد ردی از خود باقی نمیذارد.