وبلاگ لیدی باگ

نویسنده جدید هستم . البته قبلاً هم بودم ولی استعفا دادم الان دوباره اومدم . بپرین ادامه که رمانه قشنگ داریم . 

معرفی : توی کاور جلوی عکس ها اسم ها نوشته شده . پس اول کاور رو نگاه کنید . اسم یکی از خواهر های دوقلو درسا و دیگری دلسا است . درسا از دلسا ۲ دقیقه بزرگتره . 

از زبان درسا :

در حال قدم زدن بودم که دوستم رو دیدم . در حالی که از خوشحالی بال درآورده بودم پریدم توی بغلش . حالا جفتمون ۱۶ ساله بودیم . اون زمان ما فقط ۸ سالمون بود . باهم مدرسه می رفتیم و درس می‌خوندیم . با دیدن دختری که پشتش قایم شده بود شوکه شدم . دختر رو توی بغلش گرفت و گفت 

_ چطوری درسا ؟؟ 

: خوبم . این کیه ؟؟ معرفی نمیکنی ؟؟ 

_ وقتی از پیشت رفتم ۱۰ سالم بود . خیلی ناراحت بودم و دلم می خواست پیشت بمونم . ولی وقتی رسیدیم خونه ی جدید مون این دختر رو دیدم . همسایه ی بالاییمون بود . با مامان و بابام زندگی میکرد . این دختر خیلی شبیه تو بود و هست . وقتی دیدمش یاده تو افتادم و عاشقش شدم . از اون موقع باهم دوست بودیم تا ۱۲ سالگیمون . بعد هم الان ایشون دوست دختره منه. 

چی ؟؟؟! باورم نمیشه دوست دخترش باشه . 

: چرا به من نگفتی دوست دختر داری ؟؟ چرا دیگه بهم پیام ندادی تا منو ببینی ؟؟ نکنه منو یادت رفته ؟؟ من دوستتم . 

_ بودی خوشگلم بودی !! 

دختره سرش رو برگردوند سمته ایلیا و گفت : چی ؟؟ خوشگلم ؟؟ فکر نمیکنی این که جلوی دوست دخترت به یه دختره دیگه بگی خوشگلم زشت نیست ؟؟ 

_ دوسته قدیمی منه . اون همیشه فقط یه دوسته . 

: تو که به من می گفتی وقتی بزرگ شدیم باهم ازدواج کنیم و قبلش باهم قرار بزاریم . تو همون کسی بودی که هر روز برای من گل می آوردی و لبام رو می بوسیدی چون بچه بودی و بلد نبودی که.......... 

+ هی در مورد ایلیا درست حرف بزن . اون پسره خوبیه و آهله این کارا نیست . خودت داری میگی می گفته...... الان که نمی گه. 

: اصن تو !!! اسمت چیه دختر جون هان ؟؟ 

+ دلسا . 

: چه جالب اسمت شبیه منه ، قیافت شبیه منه ،حتی صدات هم با من مو نمی زنه ،شبیه دوقلو هاییم نه ؟؟ واسه همین بهش علاقه مند شدی ایلیا ؟؟ 

_ راستش من جفتتون................. 

خب دوستان میدونم کم بود ولی خوشتون اومد ؟؟ اگر خوشتون اومد لایک و کامنت فراموش نشه ❤️ نظراتتون رو توی کامنت بهم بگین ❤️❤️