💎 الماس من💎
پارت 2 ( ببخشید دیر دادم نت نداشتم شارژم کم بود خونه هم نبودم )
دوستان توجه کنید که مرینت کم کم میاد نمیخواد کام بدین مرینتو چیکار کنم شیپش آدرینتی هم هست فقط باید صبر کنید :)
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎
خانم : مثل همیشه که پلیسا میومدن ازم سوال کنن فیلیکس اومد و تحدیدم کرد و گفت اگر همچی رو لو بدم میکشتم از اون طرف دخترمم میکشه . مجبور بودم فقط بخاطر جون خودم و خودش هیچی نگم و ساکت بمونم امیدوارم پلیسا خودشون بتونن پرونده رو خل کنن دختر سیاه بختم رو پیدا کنن و از چنگ اونا درش بیارن .
فیلیکس : مثل همیشه رفتم پیش اون ضعیفه بی مقدار و بهش گفتم هیچی به پلیسا نگه من فقط عاشق دخترشون بودم و میخواستمش ولی اونا جواب منفی دادنو من احساس بی عرضه بودن کردم پس رفتم دزدیمش و کاری کردم که آرزوی مرگکنه ولی دیدن زجه زدن هاش برام دردناک بود و نمیتونستم بکشمش پس پیش خودم نگهش داشتم ( دوقطبی 🙄) .
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎
از زبان آدرین :
خانمه یکم مشکوک بود چون زیاد به تته پته میوفتاد انگار دنبال جواب بود . من نمیدونم باید چیکار کنم ولی فردا میرم اداره پلیس و با دقت کامل پرونده ویکتوریا جورج رو میخونم . و میرم تو خیابونی که آهرین بار قربانی یعنی ویکتوریا جورج دیده شده .
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎
پرش زمانی به چهارشنبه :
آدرین : جناب رئیس پلیس !
رئیس : او مامور آگراست تویی ؟ برای پرونده ویکتوریا جورج اومدی اینجا ؟
آدرین : بله قربان . من دیروز آدرس خونه اونارو پیدا کردم . رفتم با مادر خانم جورج حرف زدم اون میگفت که اسم جعلیش نیست و میگفت گاهی وقتا صدای دخترش که کمک میخواد از اتاق میاد و گاهی وقتا هم وسایلی که خانم جورج آخریم بار با خودشون بردن برمیگردن به اتاق دخترشون . ولی با این حال خانمه وقتی میخواست با من حرف بزنه و جواب منو بده به تته پته میفتاد انگار داره دنبال جواب میگرده و میخواد مارو بپیچونه.
رئیس : پس داستان بیش از حد جنایی داره میشه .
آدرین : قربان منظورتون چیه ؟
رئیس : منظورم اینه که شاید اون دزد بد صفت خانواده جورج رو تحت فشار قرار میده و تحدیدشون میکنه که هیچ چیز در مورد دخترشون که دزدیده شده به پلیسا و بازجو هیچ چیز نگه هوم . از نظر تو اینطوری نیست ؟
آدرین : آها . پس مامور لوکا رو بفرستیم برا جاسوسی ؟
رئیس : اوهوم مشکلی نداره میتونین اونو بفرستی واسه جاسوسی ولی باید خیلی خیلی با احتیاد عمل کنه باشه ؟
آدرین : چشم قربان قطعا همینطوره .
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎
از زبان آدرین :
رفتم که به لوکا بگم بعد از ساعت کار بیاد که باهم بریم خونه من و اونم قبول کرد من اونقدر خسته شده بودم که نمیتونستم هیچکاری کنم اونقدر تین ور و اونور دویدم واسه پرونده که کم کم نزدیک بود بمیرم .
لوکا : رفتم پیش آدرین و اونم منو برد خونشون و بهم گفت که یه دختر به اسم ویکتویا جورج رو حدود 5 سال پیش ربودن و از اون هیچ خبری نیست رئیس کل این پرونده حل نشده رو به آدرین سپرد . آدرینم روز قبل از شروع کارش تصمیم گرف بره سراغ خانواده اون دختر تا ازشون سوال بپرسه ظاهرا مادر اون دختر هنگام جواب دادن به تته پته میافتده و انگار داشته دنبال جواب میگشته و از منم خواسته شده که دور بر اون خونه به طور کاملا یواشکی جاسوسی کنم و خوشحال بودم که میتونستم به آدرین تو حل ابن پرونده کمک کنم ✨️
.
.
خب دوستان هر پارت هعی اضاف میشه بهش میشه 12 لایک و کامنت برای پارت بعد هوم ؟ ارزشش رو داره و اینکه بگید رمانو ادامه بدم یا نه . و همینطور حدس بزنین فیلیکس کیو دزدیده ؟ آیا مادر اون دختر واقعد راست میگه یا نه ؟ برای اینکه اینا رو بفهمین شرط رو کامل کنین 🥲
دوستتون دارم ؛ )
باییییییی :)))))