deliverance p3 💚💗

Lalisa:) Lalisa:) Lalisa:) · 1403/04/10 20:40 · خواندن 2 دقیقه

بفرمایید ادامه💗💚

 

رومو برگردوندم دیدم کسی نیست احتمالا تخیلاتی شدم 

از زبان 💚آدرین💚

داشتم مرینت رو نگاه می کردم اون دختر نازی بود و فکر کنم همه ی پسرا هم دنبالش بودن چون همه داشتن به زیبایی اون نگاه می کردن و منم داشتم به اون نگاه می کردم دیدم داره با یه پسری گرم میگیره و باهاش داره می خنده داشتم حرص می خوردم که دیدم یه دختره مو نارنجی پرید بغل پسره و باهاشون هم صحبت شد فکر کردم اون دوست مرینته ولی خداروشکر نبود 

داشتم دنبال مرینت می رفتم یا تقریبا تعقیبش می کردم که یهو رو شو برگردوند منم مثل دیوونه ها زود قائم شدم و به سمت خانه رفتم من یک خواهر و برادر دوقلو دارم که از من کوچک ترند و ۳ ساله شونه و من روزمو با اونا سپری می کنم و به پارک می برمشون ، و خواهرم دوقلوم .....

اونو از دست دادم یعنی از دست دادیم اونم بر اثر تصادف 

دو سال قبل

(آدرین ☆  آدرینا ♡)

♡داداشی بدو بریم الان دیر میشه ها 

☆باشه خواهر کوچولو

♡هوی من و تو دوقلو ایما

☆ به هر حال من یه دقیقه و ۱۷ ثانیه بزرگ ترم

♡چه دقیق حالا دیر میشه بدو بریم

رفتیم بیرون که دیدیم یه بچه ای داره میره توی خیابون و یه ماشین نزدیک میشه و مامانش هی جیغ و داد می کنه

خواهرم رفت که اون بچه رو نجات بده و دیگه بر نگشت ...

از زبان 💗مرینت💗

خیلی تنها بودم ولی باید تحمل می کردم چون خودم خواسته بودم ،تنها کلمه ای که میتونم در مورد زندگی بگم و بخوام توصیفش کنم تنها و تنها

سختیه 

و تنها آرزو ی من از این زندگی کوفتی

رهاییه

رهایی از این دنیا از دست شیطان ها و حیوان های انسان نما از روز هایی ساعت هایی که پر از رنجن و تموم نمیشن...

وقتی قدم هایم رو بر روی سنگ های نرم پیاده رو می گذاشتم و به سمت خیابان نزدیک می شدم صدای دلنواز و دلهره آوری به گوش رسید و به سمت هوا پرتاب شدم

بله آن صدا صدای بوق ماشینی بود که نزدیک میشد و آنگاه به آرزویم نزدیک شدم و بعد از آن چشمان آبی رنگم بسته شد و دیگر هیچ ندیم و صداهایی مبهم می‌شنیدم و می توانستم حدس بزنم صدای مردمان آن دور و بر بود

از زبان🧡آلیا🧡

پیش لوکا بودم که گوشیم زنگ خورد فردی ناشناس بود بنابر این گوشی رو دادم به لوکا

(●اون فرد ناشناس که بعدا متوجه میشین ■لوکا)

مکالمه:

● سلام خانم سزار خوب هستین؟

■ بفرمایید من نامزدشون هستم

● میشه تشریف بیارین بیمارستان فلان

■ بیمارستان برای چی چیزی شده؟

 

 

خب امیدوارم خوشتون بیاد

۲۴۱۴ کاراکتر 

برای پارت بعد لطفا ۱۰ لایک و کامنت بدون کامنت های خودم