Nehas's bride part 2

Elnaz Elnaz Elnaz · 1403/04/01 14:24 · خواندن 2 دقیقه

ببینین کی برگشته 😃

@بسه دیگه آقای راجنسون و خانم بکییون لطفاً پشت سر من حرکت کنین تا کارای عقدتون رو انجام بدم 
پشت سر یارو یعنی مأمور حرکت کردیم تا یه اتاق مورد نظرش رسیدیم 
به دو تا صندلی رو به روی یک میز اشاره کرد و گفت 
@بفرمایید بشینید و لطفاً شناسنامه هاتون رو تحویل من بدین 
چند دقیقه بعد 
سکوت کل اتاق رو فرا گرفته بود . نه اون حرفی میزد و نه من چیزی میگفتم . به پنجره خیره شده بود و من بهش زل زده بودم . تنها چیزی که سکوت اتاق رو میشکوند صدای زنگ گوشیش بود که انگار زیادی داشت رو اعصابش راه می‌رفت . حدسم درست بود ، با تموم خشونت گوشیشو میگیره و به زمین میکوبه . با چشمای گرد شده بهش خیره میشم . این روانی از کجا اومد گیر من افتاد 
+از کجا اومدی ؟ لابد تولد دوستت بود اومدی 
نه نه حرفمو پس میگیرم زیادی باهوش بود ‌. خنثی بهش خیره میشم 
_تو از کجا اومدی ؟ از تیمارستان ؟
+آره خب .... از تیمارستان اومدم خب که چی 
با خنده شیطانی بهم نزدیک میشه 
+ ای کیوت چنده ؟ هزار ؟ 
و صدای خندش بلند میشه . اخلاقش زیادی عجیب بود.دیشب زیادی مهربون بودو الان زیادی وحشتناک انگار هر دقیقه رنگ عوض میکنه . با صورتی متعجب بهش خیره میشم .... فازش چی بود ؟ 
به یه روانی قرصاش نرسه میدونی چی میشه؟+
منتظر بهش خیره شدم 
+ خر سوار مورچه میشه 
و به این جمله مسخرش با صدای بلند میخنده . هر جوری حساب میکنم نمیتونم درکش کنم 
_ولی میدونی به یه روانی قرص نرسه چی میشه ؟ 
ایندفعه نوبت من بود تیر خلاصو بزنم 
_میزنه اون یکی رو می‌کشه 
بشکن میزنه و انگشت اشارش رو سمتم میگیره 
+بینگو .... حرفتو دوست داشتم پس باید منتظر مرگت باشی جوجه کوچولو 
_اتفاقا برعکس، تو باید منتظر مرگت باشی آقا گودزیلا 
این جمله برای تخریبش کافی بود ، نبود ؟ به ثانیه نکشید که صورتش قرمز شد . اینکه از اتاق برم بیرون و درو محکم ببندم کافی نیست ؟ به امتحانش می ارزه. از روی تختش بلند میشم و سمت در اتاقش میرم . درو باز میکنم و وقتی از اتاق خارج شدم درو با تمام قدرتم می‌بندم ‌. صدای دادش بلند میشه و به ثانیه نمیکشه که صدای برخورد وسایل اتاقش به زمین میاد . لبخند پیروز مندانه ای رو لبم میاد ولی از کنار گوشم صدای جیغ یه دختری شنیدم . 

....................

برای بعدی ۱۵ لایک و کامنت