عشق سرطانی F2, P1
سلام اومد با فصل دومش این فصل خیلی جذابه پس برو ادامه
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام اومدم با فصل 2😜
خونهی مرینت و آدرین
مرینت دوپن چنگ
سن. 29 ساله
آدرین آگرست
سن. 30 ساله
مارلین دوپن چنگ
سن. 31ساله
فیلیکس آگرست
سن. 33ساله
کریستوف دوپن چنگ
سن. 5 ساله
ماریا دوپن چنگ
سن. 4ساله
حالا نوبت رمان.
«موقعیت :مرینت رو صندلی و آدرین و ماریا در حال بازی تو حیاط
از زبون مرینت:
از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم باورم نمیشد که بعد از 3 سال خواهرم به پاریس برمیگرده
مرینت. یعنی واقعا مارلین و فیلیکس و کریستوف از ایتالیا برمیگردن
آدرین. واستا ماریا کوچولو، آره دلم برای داداشم یه زره شده
ماریا(باصدای بچه گونش) . منم دلم برای کریستوف یه زره شده
که یهو صدای زنگ اومد
مرینت. آنا درو باز کن
آنا (خدمتکار). چشم
در رو باز کرد
مرینت. وای مارلین
آدرین. فیلیکس
ماریا. کریستوف
(و آدرین فیلیکس رو بغل کرد و مرینت مارلین رو)
مرینت. سلام آجی
مارلین. چطوری آجی کوچیکه ی خودم
کریستوف. چطوری مغز فندقی
ماریا. من مغز فندقی نیستم
کریستوف. 🤪
ماریا. باشه منم اسباب بازیامو بهت نمیدم
کریستوف. غلط کردم
(فیلیکس و آدرین خندیدن و آدرین بهشون گفت که بشینن رو صندلی و آنا ازشون پزیرایی کرد)
مرینت. خب خواهر حالا چند ماهشه؟
مارلین. چی؟
مرینت. اون بچهی تو شیکمت
مارلین. آها، 1ماهه
ادرین. خواهرا چی پچ پچ میکنن
مرینت. به شما چه 😅، الکی گفتم مارلین 1ماهه حامله هستش
آدرین. مبارکه فیلیکس خان
فیلیکس. میدونی که من عاشق بچه هستم، ماریا کوچولو برو اون جای درخت ها با کریستوف بازی کن
ماریا. باشه عمو جون
(داشتن باهم گپ می زن این خواهر و برادر ها منظورم مرینت، آدرین، مارلین و فیلیکس بود)
که یهو
پایین
پایین تر
یکم دیگه
واستا واستا
کجا میری
خب شرط.
10 لایک
10 کامنت
مرسی