درهای بسته P8
سلام بروبچ چطوریددددددددد. دلم تنگ شده بود یه هفته نبودم بنویسم امتحانام هنو تموم نشده🥺. احتمالا 10 یا 15 تموم شه یعنی 1 ماه دیه. خب ولی با اینکه فردا امتحان دارم میریم سراغ پارت جدید و یه خفن جدید و لایک و کامنت فراموش نشه بریم سراغ داستان:
FINISH PART 8☠️❤☠️
...... جک.......
توی اتاق اویزون بودم«نویسنده: منحرفان شریف😂»یه زن و مرد داشتن بحث میکردن:
_من بت گفته بودم یه چیزی اینجاس مری.
+با من درست صحبت کن الکسیز.
_داری بم دستور میدی؟ دلت میخواد بگیرم همینجا انقد شکنجت بدم تا بمیری؟ من بهت گفته بودم حالا از کجا معلوم راه فرار داریم؟
+از کجا معلوم نداریم؟ تو همیشه ساز مخالف میزنی نمیدونم چرا با تو ازدواج کردم منه بدبخت رو بگو که فک کردم حداقل به تو میتونم اعتماد کنم.
_عه اینجوریاس باشه بزار وقتی قضایا تموم شد جون سالم بدر بردیم رفتیم خونه من تورو میکشم.
+تو یه قاتلی بیش نیستی همینطور که اون ارنستو رو کشتی و گفتی جک کشته.
_تو... تو... تو از کجا میدونی؟
+اره دیگ حالا اگه اتفاقی برام بیفته دو تا فیلم ازت دارم که دو نفر پخششون میکنن«نویسنده: دهنت فک کردم فیلم سو.پر میگه😂😐»
_باشه حالا بزا قضیه تموم شه بت میگم فعلا بیا این جک و خونوادشو از اینجا ببریم. بچه هاش کجان؟
+من باید از شما بپرسم که میخواستی بهشون تجاوز کنی.
_راس میگی بزا زنگ بزنم به توماس.
موقع تماس.......
مشترک کورد نظر در دسترس نمیباشد لطفا بعدا تماس بگیرید. ده نامبر یو هز دایو........
_جواب نمیده
+خاک به سرم نکنه دختر مردمو کشته؟
_نه بابا اون یه عملی بدبخته که فقد به فکر کرد.ن بچه بقیس.
+دقیقا مث خودت؟«نویسنده: سخنی از مادر عروس 😂»
_ببین تمومش کن بخدا میکشمت.
+تو انقد درباره کشتن حرف نزن خودم نصف اون چیزا رو یادت دادم. جک هنو بلند نشده؟
اومدن سمتم یه ذره انگولکم کردن.«نویسنده: دارک شد😂»
_نه مث اینکه خوابه. تا وقتیکه اون هیولای دیوث نیومده باید همه رو ببریم بیرون.
+تو مگه نمیخواستی بکشیشون؟ بزا همینجا بمیرن.
_هه. که یه دل بدی صد تا قلوه بگیری نه ممنون. ازادش میکنم تا خودش بره دنبال بچه هاش بعد خودمم میرم دنبال اون بچه های بدبختم.
+هی با بچهام درست صحبت کن.
_بحث جدید شروع نکن مری بیا بریم اسلحه اینا رو قایم کن بیدار شد پیداشون کنه. چون به یه چی مطمئنم.
دست و پامو بازکردن و منم چون دیدم تفنگ ها کجاس تا رفتن اونا رو برداشتم ولی هیچی تیر نداشت«نویسنده: رکب خپردی اخی عزیزم تیتاپ میخوای😂»
............
P. N
+منظورت از ضد حال چی بود؟و از چی مطمئن بودی؟
_بدبخت رکب خورد. چون میدونستم بیداره برا هیمن بلند بلند گفتم این رو اونجا قایم کن. الان بدبخت داره فحشم میده
...............
FINISH PART 8☠️❤☠️
پایان پارت 8❤☠️❤
خب اینم از این پارت بود امیدوارم لذت ببرید داریم به جاهای باریک میریم با ما باشید تا پارت های بعد و بای❤