عشق سرطانی P3

Aida Aida Aida · 1403/03/05 21:07 · خواندن 3 دقیقه

سلام بریم ادامه

❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

صبح شد مارلین هنوز رو تخت بود که یهو صدای در اومد تق تق
مرینت. مارلین هنوز خوابی 
مارلین. بیدارم بیا تو
مرینت. تو که هنوز خوابی پاشو پاشو دختر


مارلین. مرینت چرا زیر چشمات پف کرده گریه کردی مرینت. نه بابا برای چی گریه کنم نمی‌دونم صبح پا شدم اینطوری بود سرمم خیلی درد می‌کنه
مارلین. می‌خوای بریم بیمارستان 
مرینت. نه بابا چیزی نیست 
(مرینت داشت می‌رفت که یهو سرشو گرفت و خورد زمین نیم) 
ساعت بعد:
«موقعیت پدر مرینت در حال معاینه مرینت در اتاق، مارلین در بیرون اتاق بیمارستان» 
مارلین. بابا بابا حال مرینت چطوره
پدر. باید بره آزمایش بده
مارلین. خب الان چی میشه
پدر. به خود مرینت نگفتم ولی فکر کنم سرطان گرفته چی سرطان وای خدا
پدر. سرطانش شدیده
مارلین. خوب حالا چی میشه
پدر. نمی دونم ببینیم چی میشه حالا فعلا  مرخصه ببرش پارک
مارلین. باشه
«موقعیت:مرینت و مارلین در پارک روی صندلی نشسته و مارلین دارد کتاب میخونه و مرینت داره با گوشی ور میره»
که یهو دو پسر روبه‌روی ما وایستادن یکی از اون ها که فکر کنم 18 یا19 سالش بود گفت :


( شماره ۱ پسر بزرگ، شماره ۲ پسر کوچیک)
2.به به چه دخترای خوشکلی
مرینت (زیرلب). اَه اَه چه بوی الکلی میدن
مارلین (زیر لب). معلوم نیست چقدر خوردن
1.جون چی بدنی
(مارلین تو کتابشو بست و بلند شد و محکم زد تو گوش پسر بزرگه، پسره هم موهاشو گرفت تا می خواست کاری کنه صدای یکی از دور شنیده شد، فیلیکس و آدرین بودن اومدن جلو، پسره موهای مارلین رو ول کرد)
فیلیکس. هی مردیکه مگه خودت ناموس نداری.
2(در حالت مستی). شما کی باشی
آدرین. کسی که براشون غیرتی میشه
( و آدرین و فیلیکس تا جایی که توانشون بود زدنشون)
مارلین. خیلی ممنون
فیلیکس. نه بابا کاری نکردم😊
آدرین و مرینت. 😃
«موقعیت :مرینت و آدرین و فیلیکس و مارلین در خال راه رفتن در پارک» 
آدرین. راستی مرینت یه سفر کاری برام پیش اومده و باید برم آلمان
مرینت. حالا کی برمیگردی 
آدرین.  معلوم نیست 
مارلین. با کی میری
آدرین. با فیلیکس و پدر و مادرم 
مرینت. آخ (با دستش سرشو گرفت) وای حالا کی میرین
آدرین. خوبی؟ 
مرینت. نه چیزی نیست
مارلین. 😔
آدرین. امروز بعد ظهر ساعت 6
مارلین. بدون اینکه فیلیکس و آدرین بفهمن یه چشمک به مرینت زدم و گفتم:ام مرینت داره دیر میشه بریم
مرینت. آآاممم باشه بریم 
فیلیکس. کجا؟؟ 
مارلین. اممم
مرینت. اممم ها میریم خرید 
آدرین.  خب ما هم میایم
مارلین (باصدای بلند) نه
آدرین. 😳
مارلین. (صداش آروم شد) یعنی هم شما برین آماده شین هم خرید زنونه هستش
آدرین. باشه خداحافظ
مرینت. خداحافظ.


ساعت 6بعد ظهر
آدرین. فیلیکس چرا نیومدن
فیلیکس.  گوشی شونم خاموشه
از توی بلند گو ( پرواز شماره ۱۲۴ به مقصد آلمان سوار هواپیما شدند) 
گابریل. پسرا بیاین سوار شین جا نمونین
فیلیکس. بریم سوار شیم


آدرین. آخه چرا نیومد نکنه اتفاقی افتاده، نکنه مزاحمشون شدن، نکنه.... 

......

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تمومید 
شرط بعدی :
5 کامنت
9لایک