Love at first sight fasl 3 PART 13

Setayesh · 00:08 1403/02/03

سلام ممنونم که به شرط رسوندید برو ادامه

مرینت 

از روی تخت خواب بی سر و صدا بلند شدم و به آشپزخونه رفتم و برای دوتامون نیمرو درست کردم و آماندا را صدا کردم و 

صبحانه مون رو خوردیم و من به اتاقم رفتم تا لباس عوض کنم ( بچه ها میخوام عکسشو بزارم ولی نمیشه)

با آماندا به سمت شرکت رفتیم و من به اتاقم رفتم و از پنجره دیدم که آدرین اومده پس دفتر برنامه را برداشتم و به اتاقش رفتم

در زدم و وارد اتاق شدم 

مرینت  آقای آدرین اومدم برنامه رو بگم 

آدرین  باشه فقط سریع 

چرا اینطوری حرف میزنه انگار جلوی آدم عادی نشسته 

مرینت  چرا عصبانی هستید ؟

آدرین  هیچی فقط سریع بگو باشه 

مرینت  خب امروز جلسه زیاد دارید و ...........

آدرین  ممنونم که گفتی میتونی بری 

مرینت  چشم 

از اتاق اومدم بیرون چرا اینجوری بود 

به اتاق خودم رفتم که کسی در زد 

دختر  ببخشید شما منشی آقا آدرین هستید؟ 

مرینت  بله بفرمایید ؟

دختر  من میخواستم با ایشون حرف بزنم لطفا به ایشون اطلاع بدید 

مرینت  باشه شما ؟

دختر  من ( بچه ها اسمی یادم نمیاد شما انتخاب کنید و بعد توی کامنت ها بگید) هستم 

مرینت  الان زنگ میزنم 

تلفن را برداشتم و زنگ زدم 

بییییییییییب 

آدرین  بله ؟

مرینت  آقای آدرین یک خانومی با شما کار داره خانم فلانی 

آدرین   بگو بیاد تو 

مرینت  میتونید برید تو 

دختر   ممنونم 


ممنونم که تا اینجا رمان را خوندی 

شرط ۲۵ کامنت و ۱۵ لایک