old love پارت 55

𝔇𝔦𝔞𝔫𝔞 · 17:58 1403/01/16

P55

 

 

مرینت هنوز آدرین رو نبخشیده بود و فکر نمی کرد که

 روزی بیاد که بتونه بخشتش فقط بخاطر بچش بود که 

 

راضی به ازدواج با آدرین شده بود نه چیز دیگه ای، شاید 

 

هنوزم عاشق آدرین باشه اما نمی تونه

 ببخشتش.....مرینت آهی کشید و گفت :

 

 مرینت « تمومش کن فکر نکن چون قراره باهات ازدواج 

کنم به این معنیه که همیشه قراره کنارت بمونم و ببخشمت»

 

آدرین خواست چیزی بگه اما مرینت پرید وسط حرفش و 

گفت :

 

مرینت « تو از هر*زه ها بدت میاد! پس با یه هر*زه حرف نزن»

 

 آریما دستش رو روی شونه مرینت گذاشت و زیر

 

 

لب به مرینت گفت: « یه دقیقه باهام بیام تو اتاق.... » 

مرینت سری تکون داد و بعد همراه با آریما به اتاق رفت.

 

آریما تو اتاق دوباره شروع به سوال پرسیدن کرد :

 

 آریما « چی داری فکر می کنی؟ ازدواج یعنی چی؟ نکنه می خوای ازدواج کنی و بعد از چند وقت طلاق بگیری و بری؟ آه اصن

 

وایسا تو هنوز آدرین رو دوست داری دیگه نه؟ پس طلاق 

 

چی میگه عین آدم پیش هم بمونید و زندگیتونو بکنید، 

مرینت انقدر لجبازی نکن! من که می دونم آخرش طلاق

 

 

نمی گیرید پس تمومش کنید دیگه..... وایسا یه دقیقه 

اصن بچه کی دنیا میاد؟ اسمش چیه؟ براش وسایل گرفتی؟ 

تا جایی که می دونم یکی دو ماه دیگه باید زایمان کنی»

 

مرینت دستش رو جلوی دهن آریما گذاشت و گفت : 

 

مرینت « چقدر سوال می پرسی الان دقیقا به کدومش 

جواب بدم؟ »

 

 آریما دست مرینت رو از جلوی دهنش

 

برداشت و بعد گفت

 

 آریما « هیچی ولش کن بالاخره یک 

روز خودم به جواب همشون می رسم فقط یه چیزی الان 

 می خوای چیکار کنی؟ » 

 

مرینت روی تخت نشست و گفت

 

 مرینت « نمی دونم خب حالا یکاری می کنم »

 

/ یک ماه بعد /

 

 مرینت و آدرین ازدواج کردن و الان هم خونه همدیگن 

دخترشون یک ماه دیگه دنیا اومد اما هنوز یک مشکلی 

 

هست اونم اینکه مرینت و آدرین هنوز باهم کنار نیومدن و 

مرینت هنوز آدرین رو نبخشیده........آدرین از پله ها اومد 

 

پایین و رو به روی مرینت نشست و گفت :

 آدرین « اگه بگم غلط کردم منو می بخشی؟»

 

 مرینت روش رو سمت آدرین کرد و خیلی محکم گفت : «نه! » آدرین

 

آدرین نفس عمیقی کشید و گفت :

 

 آدرین « باشه اشکال نداره ولی امیدوارم که یه روز منو 

ببخشی که کارمون به طلاق نکشه... حداقل بخاطر 

بچمون...»

 

 مرینت صداش رو صاف کرد سرش رو انداخت پایین و گفت : 

 

مرینت « من که بهت یه فرصت دوباره دادم خودت خرابش 

کردی و دیگه فکر نمی کنم که بتونم دوباره بهت فرصت 

بدم....» 

 

آدرین زیر لب گفت : « میفهمم » بعد از تموم شدن حرفش 

 

از جاش بلند شد و به آشپزخونه رفت، رو به مرینت برگشت 

و گفت :

 

 آدرین « من امشب غذا درست می کنم » مرینت سری به 

 

معنای رضایت تکون داد و بعد دستش رو روی شکمش 

کشید و لبخندی زد. 

 

اما لبخندش سریع محو شد چون به یاد اریکا افتاده بود 

 

همش به این فکر می کرد که اریکا الان کجاست؟ یعنی 

 

مرلین زندش گذاشته؟ سوال های زیادی راجب اریکا تو 

 

ذهن مرینت بود که هیچ کدوم جوابی نداشتن حتی براش 

عجیب بود که چرا مرلین نیومده سراغش و همه چی یکم 

مشکوک می زد و عجیب بود. 

 

آدرین بعد از چند دقیقه اومد و کنار مرینت نشست. دست 

راستش رو روی گونه مرینت گذاشت و گفت :

 

 

آدرین « خوبی؟ به چی فکر می کنی؟ انگار خوب نیستی، 

ببین اگه مشکلی داری می تونی بهم بگی هرچی نباشه من 

 

فعلا همسرتم نه؟ پس می تونی حرفاتو بهم بزنی و کنارم 

 

احساس راحتی کنی، نکنه بچه اذیتت می کنه؟ من دوباره 

 

ناراحتت کردم؟ یا کاری کردم که نباید می کردم؟ پس چرا 

 

هیچی نمیگی حرف نزدنت بیشتر نگرانم می کنه! »

 

 

 

 

 

 

4279 کارکتر

ببخشید که دیر پارت دادم حالم زیاد خوب نیست و از یه طرف دیگه دارم با تیانا رمان مشترک می نویسم و واقعا نمیدونم که اول کدومو بدم 

اون دوتا پارت جمعشون باهم می شد 71 لایک و 220 کامنت و من برای پارت بعد 150 کامنت و 53لایک تو این پست می خوام و 60 کامنت و 15 لایک اون یکی پست

برای دیدن اون یکی پست بکلیک

من داشتم کامنتای پستای قبلیمو می خوندم که یهو اینا رو پیدا کردم :

 

 

 

یادمه این موقع ها خیلی کرم می ریختم ولی بعدش یهو کلا دیگه ول کردم خیلی دوست دارم مثل اون موقع بشم ولی حس می کنم دیگه انگیزه اون موقع رو ندارم و نمی تونم اونجوری بشم 

خب نظر شماها چیه؟ بنظرتون بازم کرم بریزم؟ 

فکر کنم قبلا گفته بودم که ابن داستان لایلا نداره نه؟ 

من تازه فهمیدم که 7 ماهه دارم اینو می نویسم ولی هنوز تموم نشده🐒

کسایی که از ایموجی 🥺🥺🥺 استفاده می کنید برا آبروی خودتون بهتره از این ایموجی استفاده نکنید خیلی بهتره🐒 معنی این ایموجی یعنی درخواست کارای خاکبرسری یعنی اگه برا کسی بفرستین یعنی دارین بهش درخواست کارای خاکبرسری می دین🐒🐒🐒🐒