⚜️𝐦𝐚𝐬𝐭𝐞𝐫 𝐡𝐨𝐧𝐞𝐲 🔰

♯ 𝖆𝖞𝖍𝖆𝖒 · 10:34 1403/01/09

𝐏𝟒

 

استاد ماشین و جلوی دانشگاه نگه داشت،مسخره بود من حتی اسم کوچیکشم نمیدونستم!

رومو برگردوندم سمتش تا بهش بگم کلاسم زود تموم میشه و خودم برمیگردم اما هنوزلب باز نکرده بودم در سمت من باز شد و یکی به طرز وحشیانه ای بازومو کشید.

از ماشین پرت شدم بیرون... سرمو بلند کردم و با دیدن فیلیکس رنگ و از رخم پرید باز ماشین پرت شدم بیرون... با تته پته گفتم:

مرینت_تو...

خم شد و بازومو گرفت... همون طوری که منو به سمت ماشینش می برد گفت:

فیلیکس_اره من... انتظار نداشتی بیام وقتی بابای بی همه چیزت تو رو به من فروخته اما فلنگو بسته 

در ماشینشو باز کرد اما قبل از اینکه پرتم کنه تو ماشی صدای عصبانی استاد رو از پشت سرم شنیدم

اگراست_می کشمت حروم زاده...!

فیلیکس برگشت و همون لحظه مشت محکمی از جانب اگراست به صورتش خورد و پرت شد روی زمین...

با ترس نگاهی به اطراف انداختم،خیلیا توجهشون به ما جلب شده بود اما اگراست بی اعتنا خم شد و مشت محکم دیگه ای به صورت فیلیکس زد و عربده کشید:

اگراست_می کشمت حروم زاده

اگراست_یه بار دیگه از این غلطا کنی می کشمت فهمیدی؟

فیلیکس_اون دختر مال منه...خریدمش... پول دادم از باباش خریدم الانم باید با من باشه!

اگراست عصبانی تر داد میزنه:

اگراست_رو چیزی که مال منه نظر نداشته باش وگرنه زندت نمیذارم الانم گورتو کم کن تا جنازتوهمین جا ننداختم.

بعد از این حرف دست منو گرفت و به سمت دانشگاه کشید که صدای داد فیلیکس از جاش بلند شد

فیلیکس_تو مال منی مرینت فکر کردی از سر سفره ی عقد فرار کنی چیزی میشه؟قبل از اینکه دست این بچه سوسول بهت بخوره می گیرمت حالا ببین.

اگراست ایستاد. با التماس گفتم:

_استاد خواهش می کنم،اگه تو دانشگاه پخش بشه آبروی جفتمون میره

معنا دار نگام کرد و گفت:

اگراست_خارج از دانشگاه منو آدرین صدا کن... خوشم نمیاد هر جا بهم بگی استاد

 بهت زده دنبالش رفتم پس اسمش ادرین بود.حرفش و که زد دستمو ول کرد و زودتر از من وارد دانشگاه شدوارد دانشگاه شدم،یک روز فیلیکس یک روز بابام... خدا فردا رو بخیر می کرد.

*کمی بعد*

جلوی خونه ی اگراست ایستادم،بهم کلید داد و گفت خودم برگردم چون کلاساش طول میکشید.

درو باز کردم و وارد شدم،واقعا آدم توی خونه ی به این بزرگی خوف می کرد،موندم اگراست چطور تا الان توی این خونه دووم آورده ترس قدم برداشتم و وارد عمارت شدم بدون اینکه به اطراف نگاه کنم رفتم توی اتاقم و درو بستم.

نفس آسوده ای کشیدم ،خیلی خسته بودم.لباسامو عوض کردم و خیلی زود قبل اینکه بفهمم خوابم برد،...

حس حرکت دستی روی تنم چشمام و باز کردم و اولین چیزی که دیدم چشمای خمار و قرمز استاد بود.

با ترس خواستم بلند بشم که نذاشت...

تاپی که زیر لباسم پوشیده بودم یقه ش باز بود و حالا از شانس گندم کنار رفته بود و رد نگاه استاد هم دقیقا همون جا بود

دستشو بالا آورد و روی تنم کشید که با ترس گفتم:

مرینت_استاد نه.

خمار گفت:

اگراست_هنوز که به من میگی استاد...وسط معا*شقه دوست ندارم این طوری صدام بزنی تمام حس و حالم میپره.

مرینت_لطفا،من الان آمادگی ندارم

نگاهی به لبام انداخت

اگراست_خیلی زود راهت می ندازم کوچولو

اشکم در اومد،بعد از اون سرش رو توی گردنم فرو برد. قلبم مثل چی می کوبید.من حتی خجالت میکشیدم اسم کوچیکش رو صدا بزنم اون وقت اون داشت بی رحمانه تن و بدنم و لمس میکرد!

لعنت به تو بابا که مجبورم می کنی هر روز اسیر دست یه نفر باشم 

دستمو روی سینش گذاشتم تا پسش بزنم که اوضاع بدتر شد. سنگینیش رو کامل روی من انداخت و با ولع بیشتری گردنم رو بوسید.باورم نمیشد استادی که توی دانشگاه اخم ابروهاش باز نمیشد حالا اینجا انقدر نزدیک به من بود

با هق هق گفتم:

مرینت_استاد خواهش می کنم

سرشو بلند کرد و چشمای قرمزش رو بهم دوخت.با التماس نگاهش کردم که کشدار گفت:

اگراست_بابای لاشخورت تو رو به من فروخته فهمیدی؟ من پول ندادم که تو رو نگه دارم.باید یه استفاده ای ازت ببرم یا نه؟

خواست دوباره سرشو پایین بیاره که با گریه گفتم:

مرینت_باشه اما خواهش می کنم امشب نه،قول میدم خیلی زود با خودم کنار بیام اما لطفا امشب... من با این حال خرابم نمی تونم لذتی بهتون بدم

عمیق نگاهم کرد که گفتم:

مرینت_لطفا

بی توجه به حرفم سرش رو دوباره توی گردنم برد اما این بار بوسه ی ریزی به گردنم زد سرشو بلند کردو گفت:

اگراست_باشه

اگراست_اما فقط سه روز،توی این سه روز به خودت بیا چون من تحملم کمه

خیره نگاهم کرد و از روم بلند شد،نفس آسوده ای کشیدم و به رفتنش نگاه کردم.

من فردا باید فرار می کردم،قید دانشگاه رو می زدم و فرار میکردم تا هم از دست فیلیکس خالص بشم هم این استاد،با این فکر چشمامو بستم،حتی اگه بمیرمم نمیذارم دستت به من بخوره آدرین اگراست،نمیذارم. فقط دلم می خواست قبل رفتن آبروشو توی دانشگاه ببرم تا همه بفهمن استادشون چه جور ادمیه...



⁴⁶¹¹کاراکتر

خب خب این پارتم تمامید دوستان گلم🙂

از الان میگم اماده باشیدچون تو پارت ⁶یا⁷ ممکنه یکم ضربه بخورید ولی خب سطحیه😁

بنظرتون پارت بعد چه اتفاقی میوفته؟

شرط:³⁰ لایک ⁵⁵ کامنت

موفق باشین:)

دوستون دارم؛)