Endless love p2

Pania · 21:24 1403/01/05

صل بالاخره اومدمم

شروع

ساعت ۴ با لوکا قرار داشتم لباسمو پوشیدمو راه افتادم .‌‌...

فک کردم زود راه افتادم ولی اون زودتر اومده بود /:

+ سلام خوبی ؟

_ سلام اره خوبم چیزی عجیبه ؟ 

+ نه فقط تاحالا اینجا نیومدم 

_ خب خونمون نزدیکه میای ؟‌

+ اوکی بریم ماشین داری ؟ 

_ آره ولی راهی نیست اگه موافقی پیاده بریم .

+ من که مشکلی ندارم 

وسط راه سوالای عجیبی میپرسید ....

_ تک فرزندی ؟ دوست پسر داری ؟ 

_ رسیدیم بیا

+ اومدم 

خونه قشنگی داشتن خیلی خوب بود دنج و دوبلکس عالی بود 

+ کسی خونه تون نیست ؟ 

_ نه نیست بیا بالا 

+ همینجا بخونم چه اسراریه بریم بالا 

_ اتاقم راحت تره 

+ خب اوکی حالا شروع کنیم ؟ 

_ قبلش چند تا سوال دارم

+ چی

_ تاحالا رابطه داشتی ؟ 

+ به تو چه 

یهو پرید رو م تو شک بودم که ...

حمایتت شه لاولیااا ❤🤍