عاشق گمراه پارت ۸

S.Y S.Y · 1403/01/04 03:43 · خواندن 2 دقیقه

ادامه

بجه ها ببخشید نبودم و به قولم عمل نکردم ولی الان عمل میکنم

شاید بعضی ها بخوان بدونن یکی از دوستام مجبور شده بود سال رو دوباره بخونه ولی من نمیخواستم از هم دور باشیم به خاطر همین به معلمم ویس فرستادم که تو درسا کمکش میکنم و شما یکبار دیگه ازش امتحان بگیرید و این را بدونید من خیلی پر حرفم برید برا رمان

مرینت: بعد دکتر با عجله رفت به نظرم مشکوک می‌آمد ولی اهمیت ندادم و رفتم پیش آدرین و گفت

آدرین: مرینت میخوام.....

مربنت: نذاشتم حرفشو ادامه بده و گفتم آدرین میدونم از دستم عصبی هستی ولی من بهت کمک میکنم خوب بشی حالا بعد من تکرار کن

من حالم خوب میشه

آدرین : من حالم خوب میشه

مرینت: قراره بدو بدو کنم

آدرین: قراره بدو بدو کنم

مرینت: و عشق زندگیم رو پیدا کنم

( مرینت بنظرم در آینده دکتر انگیزشی شو🤣)

آدرین: و عشق زندگیم رو وایسا ببینم عشق من که تویی

مرینت: میخواستم مطمئن بشم

آدرین: مرینت داشت می‌خندید منم جلوم یک لیوان آب بود( بله بله فکرتون درسته) و اونو برداشتم و آبشو رو مرینت خالی کردم و داشتم از خنده میمردم!

مرینت: آدرین!!

آدرین: ( باخنده )بلهه

مرینت: آآددرریینن!!!!

آدرین: دیگه نمیخندیم و تو فکر بودم من لیوان آب رو برداشتم و روی مرینت خالی کردم من لیوان آب رو برداشتم و روی مرینت خالی کردم

که یهو فهمیدم! من لیوان آب رو برداشتم!!!به مرینت نگاه کردم و دیدم خیلی خوشحال هست

مرینت: آدرین خیلی خوشحالم!

بعد دکتر رو صدا زدم و انگار کارش تموم شده بود اومد تو اتاق و آدرین رو معاینه کرد و من بیرون منتظر بودم که دکتر با صورت خندون بیرون اومد و گفت

دکتر:خوشبختانه حالشون خیلی بهتر شده و برای شروع خیلی خوبه!

مرینت: ممنون دکتر! از فردا به آدرین کمک میکردم که یکم بشینه و وسایل سبک دستش میدادم تا بلند کنه و براش لیست درست کردم کارم تموم شد و به لیست نگاه انداختم

این لیست

نی +

مداد +

خودکار +

پاک کن +

قیچی +

قاشق +

(+:یعنی میتونه×: یعنی نمیتونه)

مرینت: آفرین تو تونستی همرو بلند کنی!

آدرین: ما اینیم دیگه

مرینت: داشتم با آدرین حرف میزدم که دکتر صدام زر رفتم بیرون و گفتم

بله آقای دکتر