my love. f1p1

a:(,, · 21:36 1403/01/02

سلام اینک از فصل جدید،، 

هر فصلی از زندگی یک شروع و یک پایان تازه،،، 

(لایک کن و کامنت بده 🤫😜) حالا برو ادامه 

زبان آدرین (واقعا فکر میکنید می خواد چی بگه) 

این چند روزه لایلا همشمنو مست میکرد و رابطه ی منو مرینت رو خراب کرد و خب اصلا من یادم نمیاد که منو لایلا باهم خوابیده باشیم اون فقط به من یک عکس نشون داد و بس، ولی خب مرینت منو باور نداره و....، برای همین منتظرم تا خودش علاقه ای که به من داره رو بگه ویا.... 

اصلا ولش کن 

از زبان مرینت (واقعا نمی تونم زبان آدرین رو درست توصیف کنم،اگه کسی میتونه توی پیوی ایده بده😅) 

صبح از خواب پاشدم دیدم آدرین داره تلوزیون نگاه میکنه 

منم پاشدم رفتم دست شوری صورتم رو شستم و رفتم توی پذیرایی 

مرینت. خب برو دیگه سر کارت

آدرین. تا بک ماه اخیر نمیرم 

مرینت. اوف 

آدرین. بیا برات صبحانه درست کردم پنکیک مورد علاقت 

مرینت. الان واقعا چه انتظاری داری 

آدرین. اینکه با من یعنی عشقت درست رفتار کنی 

مرینت. عشقم کسی هست که من عاشقش باشم نه 

آدرین. خب 

مرینت. ولی من ازت متنفرم پس لطفا ساکت باش فعلا میل ندارم البته اگه داشتم هم چیزی که تو درست کردی رو نمی خوردم 

بعد رفتم بالا ث لباس هامو عوض کردم یک شلوار کارگو سیاه با هودی سیاه کلاهشم انداختم روی سرم 

آدرین. کجا 

مرینت. به تو چه باید حساب پس بدم 

آدرین. خودت هم میدونی اگه نگی میام دنبالت 

مرینت. لایلا با لگو رفت توی کما پس فکر نکنم بخای بری جاش نه شایدم آره 

آدرین. داری میگی منو میزنی 

مرینت. البته چرا که نه 

آدرین. خب بزن من روبروتم 

مرینت. دارم میرم 

آدرین. خب بزن دیگه مرینت 

آدرین. نمی زنی چون منو دوست داری مرینت قبول کن 

بعد منم برگشتم سمتش و گفتم. نیازی به بحس ندارم ولی نمیزنم چون که نیازی ندارم بدنم رو اذیت کنم اونم بخاطر تو 

بعد از خونه رفتم بیرون یک چاقو از جیبم در آوردم و محکم گرفتم توی دستم، 

داشتم همین جوری راه میرفتم که یهو.. 

خب دیگه تموم شد شرط هم پنج لایک و ده لایک 

خب تا درودی دیگر بدرود