وبلاگ لیدی باگ

ادامه

خب سلام بچه ها 😄میدونم خیلی وقته پارت ندادم ببخشید 😅اما الان خوب شدم و قرار هست کلی فعالیت کنم🤗

خب بریم سراغ معرفی رمان 

ژانر: غمگین، کمی عاشقانه ( کمی یعنی خیلی کم دلتون رو خوش نکنین🙄🙄 )

نام رمان: نارضایتی 

و حالا شخصیت ها 

نام: بیتا

سن: ۱۵

علاقه: تنهایی

_________________________________________________

نام: آراد

سن: ۱۷

علاقه: قدم زدن 

^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

نام: آرمیتا

سن: ۱۶

علاقه: تاریخ

( مثل من ، فکر کنم باهاش دوست بشم 🤣)

***************************************************

نام: حامد

سن:۱۸

علاقه: موسیقی

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

بچه ها اینم از معرفی و حالا یکم از این رمان رو مینویسم 

بیتا: همش روز تکراری ، همش صدای تکراری، همش غم تکراری.......

فکر نکنم تو زندگیم از ته دل خندیده باشم به چه دردم میخوره

همش باید یک روز تکراری دیگه با لبخند الکی شروع کنم...

امید وارم زود تر بمیرم چون از این زندگی خسته شدم ! چند بار قصد خودکشی داشتم و چندین بار منو به روان پزشکی بردن تا شاید بهتر بشم

کسی تو این دنیا نیست که بفهمه من چه حسی دارم؟کسی تو این دنیا نیست که بفهمه من چقدر حالم بده؟

نه کسی نیست!معلومه که نیست! کی میخواد ببینه که یک دختر شبا گریه میکنه.... اونم به خاطر همه چی ! گذشته ، امروز، آینده........

خب دیگه بسه این رمان رو از روی زندگی یک نفر نوشتم.... ممکنه من باشم تو باشی و......

و امید وارم حسابی حمایت کنید!

فعلا👋👋