stay with me p5
پارت پنجم
مرینت بعد از نهار لباسش را با یک کراپ زرد ساده و شلوار مشکی عوض کرد. موهایش را گوجه بست و آرایش ملایمی کرد. بعد از خداحافظی با مادر و خالهاش سوار ماشینش شد و به سمت خانه آلیا رفت. آلیا لباس نارنحی با یک شلوار سورمهای پوشیده بود و موهای قهوهای اش را باز گذاشته بود.
مرینت: بازم دیر کردم؟😟
آلیا : علیک سلام .نه دیر نکردی.😄
مرینت : خدا رو شکر . حالا بیا سوار شو.
وقتی به پاساژ رسیدند مرینت ماشین را پارک کرد و باهم داخل رفتند.
5ساعت بعد:
مرینت : من دیگه خسته شدم. بهتره برگردیم😩
آلیا : باشه اما همه اینارو چجوری توماشین جا بدیم!؟
مرینت : زنگ میزنم لوکا بیاد.
الو سلام لوکا
لوکا : سلام آبجی مشکلی پیش اومده ؟
مرینت : نه فقط میشه بیای خرید هامون رو ببری. همش تو ماشین خودم جا نمیشه😁
لوکا : باشه الان میآم.
مرینت : مرسی.
الان میآد.
آلیا : خوبه.
چند دقیقه بعد:
مرینت و آلیا سوار ماشین شدند. مرینت آلیا را تا خانه شان رساند و به خانه رفت. وسایلش را با کمک لوکا به اتاقش برد. روی تختش دراز کشید و بلافاصله خوابش برد.
1104 کراکتر
از من بعیده😂امیدوارم خوشتون اومده باشه🤗