عاشق گمراه پارت ۲
·
1402/12/05 15:12
· خواندن 1 دقیقه
من از مدرسه اومدم برا شما پارت بدم
مرینت: براش یک ژاکت آبی درست میکنم
همین جور که فکر میکردم به خونه رسیدم وقتی رسیدم به مامان و بابا سلام کردم و رفتم تو اتاق
مشغول کار کردن شدم و تمام سعی خودم رو کردم که خوب بشه که بالاخره تموم شد
ساعت نگاه انداختم دیدم یک ساعت طول کشیده😱😱
رفتم پایین و ناهار خوردم بعد اومدم بالا تو اتاق شروع کردم به مشق نوشتن
مشقمون این بود که راجب خودمون بنویسیم بدون هیچ دروغی!
ببخشید کم بود از کلاس بیام ادامه رو میدم