The days after you p3
ادامه
از زبون اما=E
E:با صدای رعد و برق از خواب بیدار شدم که خودم رو داخل بغل جک دیدم اونم مثل من خوابش برده بود بدون اینکه از خواب بیداره شه آروم از روی تخت بلند شدم و به سمت آشپزخونه رفتم و پنکک درست کردم مشغول درست کردن پنکک شدم که یکدفعه صدای جک اومد که گفت....
از زبون جک=J
J:با صدای رعد و برق احساس کردم که اما از خواب بیدار شد و از اتاق بیرون رفت منم بعد از چند دقیقه از خواب بیدار شدم و رختخواب رو مرتب کردم و به اتاق اما نگاهی انداختم...خدای من اون دختر واقعا با استعداد بود اتاق زیبا و دلنشینی داشت روی میز آرایشیش عکس من و خودش و دوست هاش رو گذاشته بود اما عکس پدر و مادرش نبودن همچنین عکس خواهر و برادرش حتی عکس ویلیام هم نبود از اتاقش بیرون اومدم که بوی پنکک رو حس کردم به سمت آشپزخونه رفتم و گفتم
مکالمهEوJ
J:عشقم دستپختت عالیه
E:بیدار شدی
J:آره این پنکک های خوشمزه کی حاضر میشه
E(با لبخند):یکم صبر داشته باش چند دقیقه دیگه حاضر میشه
J:باشه عزیزم
از زبون الکس=X
X:چهار ساله که اما رو ندیدم...دلم براش خیلی تنگ شده این هفته قراره بریم نیویورک و طبق نقشه ایی که مامانم و مامان بزرگم کشیدن قراره آخر هفته اما خواهرم رو ببینم.......
خب
شرط پارت قبلی نرسید ولی من این پارت رو دادم
شرط پارت بعدی
25تا کامنت و 25تا لایک
بای