The days after you p3

𝑹𝑨𝑪𝑯𝑬𝑳 𝑹𝑨𝑪𝑯𝑬𝑳 𝑹𝑨𝑪𝑯𝑬𝑳 · 1402/11/19 19:51 · خواندن 1 دقیقه

ادامه

از زبون اما=E

E:با صدای رعد و برق از خواب بیدار شدم که خودم رو داخل بغل جک دیدم اونم مثل من خوابش برده بود بدون اینکه از خواب بیداره شه آروم از روی تخت بلند شدم و به سمت آشپزخونه رفتم و پنکک درست کردم مشغول درست کردن پنکک شدم که یکدفعه صدای جک اومد که گفت....

از زبون جک=J

J:با صدای رعد و برق احساس کردم که اما از خواب بیدار شد و از اتاق بیرون رفت منم بعد از چند دقیقه از خواب بیدار شدم و رختخواب رو مرتب کردم و به اتاق اما نگاهی انداختم...خدای من اون دختر واقعا با استعداد بود اتاق زیبا و دلنشینی داشت روی میز آرایشیش عکس من و خودش و دوست هاش رو گذاشته بود اما عکس پدر و مادرش نبودن همچنین عکس خواهر و برادرش حتی عکس ویلیام هم نبود از اتاقش بیرون اومدم که بوی پنکک رو حس کردم به سمت آشپزخونه رفتم  و گفتم 

مکالمهEوJ

J:عشقم دست‌پختت عالیه

E:بیدار شدی

J:آره این پنکک های خوشمزه کی حاضر میشه

E(با لبخند):یکم صبر داشته باش چند دقیقه دیگه حاضر میشه

J:باشه عزیزم

از زبون الکس=X

X:چهار ساله که اما رو ندیدم...دلم براش خیلی تنگ شده این هفته قراره بریم نیویورک و طبق نقشه ایی که مامانم و مامان بزرگم کشیدن قراره آخر هفته اما خواهرم رو ببینم.......

 

 

 

 

 

خب

شرط پارت قبلی نرسید ولی من این پارت رو دادم 

شرط پارت بعدی

25تا کامنت و 25تا لایک 

بای