The music of hearts❤️ p4🎤
بفرما ادامه مطلب عزیزم
__________________________________________
فردا صبح از زبان فلورا
با سردرد بدی از خواب بیدار شدم فکر کنم دیروز خیلی خوردم گوشیم رو روشن کردم و دیدم چندتا پیام از ویوا دارم که گفته برای انتخاب نوازنده و همکار بلیت یه مراسم استعداد یابی گرفته به نظر ایده خوبیه
پس من باید ساعت ۱ سالن اجرا باشم
حوله ام رو برداشتم و رفتم به حمام
بعد از حمام
موهام رو خشک کردم و یه لباس راحت پوشیدم
رفتم به آشپزخونه و واسه خودم وافل درست کردم و با صبحونه خوردم کمی توی اینترنت گشتم
تلویزیون نگاه کردم تا ساعت ۱۲ و نیم شد یه کت و دامن مجلسی پوشیدم و یه کیف کوچیک برداشتم و به سمت سالن اجرا راه افتادم ویوا و سایمون دمه در منتظرم بودن براشون دست تکون دادم و باهم رفتیم داخل و روی یک صندلی نشستیم کمی بعد اجرا شروع شد
_________________________________________
۲ ساعت بعد
هنوز هیچکس مورد پسند نبوده و کم کم دارم ناامید میشم نکنه نوازنده ای گیرم نیاد همه خیلی خشک
مینوازن و مشخصه علاقه ای به همکاری ندارن
سایمون که داشت خوابش میبرد ویوا هم اهمیت چندانی به اجراها نمیداد
_________________________________________
کمی بعد از زبان راوی
فردی با ماسک روی صحنه اومد و چندتا میکروفون و ماسک روی سن گذاشت معلوم نبود داره چیکار میکنه
همگی با تعجب به فرد نگاه میکردن و کسی از کاراش سر در نمیآورد
داور : شما گروهی داری ؟
ناشناس: نه
داور : اسمت چیه ؟
ناشناس: نیکولاس
داور : نیکولاس اگه گروه نداری چرا چندتا میکروفون آوردی و ماسک زدی ؟
نیکولاس : چون من تنها قرار نیست اجرا کنم
داور خندید و گفت: مگه گروه داری ؟
نیکولاس:گروه من تماشاگران هستم مطمئنا کسی اینجا هست که ساز بلد باشه و به کمکم بیاد هم گذاشتم که اگه نیمخواد دیده بشه ماسک بزنه
داور: شرکت کننده عجیبی هستی لطفا شروع کن
نیکولاس: دوستان اگه کسی ساز یا خوندن بلده لطفاً بیاد روی سن و از بقیه دعوت کنه که هنرش رو ببین
اگرم سازی بلد نیستید و فقط با ریتم دست بزنید
نیکولاس به سمت پیانو رفت و شروع به نواختن کرد
داور ها منتظر ضایع شدن نیکولاس بودن اما با در کمال تعجب چندنفر از روی صندلی بلند شدن ماسک زدن و شروع به نواختن کردن هر کدوم سازش رو با ریتم هماهنگ کرده بود و مردم همراه با اونها دست میزدن فلورا متعجب به سن نگاه میکرد که داشت پر میشد و فقط یه میکروفن برای خواننده باقی مونده بود اون دلش میخواست که بره اما افکار منفی و ترس دستو پای اون رو بسته بود اما بلاخره از جاش بلند شد و به سمت سن رفت اون ماسک رو برداشت و میکروفن رو توی دستاش گرفت و شروع کرد به خوندن این اجرا زیبا و هماهنگ داور هارو متحیر کرده بود همه تماشاگران درحال اجرا کردن بودن
عده ای با ساز و عده ای فقط با دست زدن
همراهی میکردن هیچ مراسم استعداد یابی تاحالا چنین اجرایی رو به چشم ندیده و چنین موسیقی هماهنگی رو نشنیده بودن وقتی اجرا تموم شد
بیننده ای نبود که تشویق کنه پس داور ها اژ جا بلند شدن و اون اجرا رو تشویق کرده
افراد روی سن ماسک هاشون رو در اوردن و به سره جاشون برگشتن فلورا حالا نوازنده دلخواهش رپ پیدا کرده بود و فقط باید به اون پیشنهاد کار میداد
فلورا سره جاش نشست و نیکولاس هنوز روی سن ایستاده بود
داور: چرا اینکارو کردی ؟
نیکولاس: قربان تا جایی که من یادمه به اینجا میگن مراسم استعداد یابی پس منم دنبال یافتن استعداد بودم استعداد هایی که ترسیدن و ثبت نام نکردن
مردمی که عاشق موسیقی هستن اما چیزی بلد نیستن
افرادی که خوندن بلدن اما ترس مسخره شدن دارن
من کاره عجیبی نکردم فقط این مراسم رو گسترش دادم
داور: هدفت از اول همین بود نترسیدی که دیده نشی؟
نیکولاس : نه من دنبال دیده شدن نبودم هرکسی که قبل من روی سن اومد تکی اجرا کرد و دنبال توجه و دیده شدن بود شاید افرادی از اونا بهتر توی این مراسم نشسته بودن و داشتن نگاهش میکردن اما اون هیچی نفهمیده
داور: به نظرت قبول میشی ؟
نیکولاس: من نمیدونم
داور: یعنی نمیدونی که با این اجرای محشر قبول میشی یا نه ؟ اگه قبول شدی بازم به این برنامه میای ؟
نیکولاس: نمیدونم
نیکولاس اینارو گفت و به پشت صحنه رفت
مردم و داور ها هنوز از این اجرا توی شک مونده بودن و مردم یکی یکی از سالن خارج میشدن
و به سمت خونه هاشون میرفتن
فیورا سایمون و ویوا تونستن نیکولاس رو پیدا کنن
و بهش پشنهاد کار بدن
سایمون: نظرت چیه با ما کار کنی بهت قول میدم کارت میترکونه
نیکولاس: ولی من دنبال دیده شدن نیستم
سایمون: بیخیال پسر ماسکت رو در بیار بعدش باهم مفصل حرف میزنیم
ویوا: بهتون قول میدم از همکاری با ما پشیمون نمیشید
فلورا چیزی نمیگفت و هنوز تو شک اجرا بود از اینکه تونست برای اولین بار بدون ترس و لکنت برای مردم بخونه
نیکولاس: قبول میکنم
نیکولاس با سایمون و ویوا دست داد اما به فلورا که رسید چیزی نگفت نیکولاس دستش رو جلوی صورت فلورا تکون داد تا ببینه که حواسش به اون هست یانه
نیکولاس: آهای خانوم صدای منو میشنوی ؟
فلورا به خودش اومد و گفت: بل..بله خیلی از همکاری با شما خوشبختم
فلورا با نیکولاس دست داد و برای فردا یه قرار گذاشتن تا ببین میتونن باهم کار کنن یا نه
_________________________________________
کمی بعد از زبان فلورا
از پیدا کردن یه نوازنده با استعداد خیلی خوشحال بودم و همینطور از اجرایی که داشتم درسته کسی نفهمید من کیم اما بازم خیلی بهم حس خوبی میداد
وقتی رسیدم خونه از خستگی روی تخت ولو شدم
و میخواستم بخوابم که صدای پیانو به گوشم رسید
کمی بهش گوش دادم و دقیقا همون آهنگی بود که
اون نوازنده اجرا کرد یعنی اون اینجا زندگی میکنه ؟
از اتاق بیرون رفتم و صدا رو دنبال کردم و اما به جایی نرسیدم و ناگهان موسیقی قطع شد
پوفی کشیدم و به تختم برگشتم تا استراحت کنم
_________________________________________
حمایت کنیدا اینجوری انگیزه بیشتری برای پارت دادن دارم 😅
خب بچه ها امیدارم خوشتون اومده باشه لایک و کامنت فراموش نشه خیلی بهم انرژی میده ❤️ دوستتون دارم تا درودی دیگر بدرود 😜