پری دریایی من 🧜🏻‍♀️ p10

𝒜.ℛ 𝒜.ℛ 𝒜.ℛ · 1402/11/05 23:15 · خواندن 3 دقیقه

سلام، سلام من اومدم با پارت جدید 🌹

خب دیگه برو ادامه... 

هنوز از زبان آدرینه.) 

 

مرینت: زیادم خوشگل نشدم وقتی موهام بلند بود بهتر بودم. 

آلیا: انقدر اخم نکن خیلی هم خوشگلی. حالا پاشو برو 

مرینت: باشه

مرینت رفت و منو آلیا موندیم

 

از زبان مرینت 

با نگرانی در اتاق پدر آدرین رو زدم و وارد شدم 

مرینت: با من کاری داشتید؟ 

گابریل: اسمت چیه؟ 

مرینت: اس.. م.. م

گابریل: اره

مرینت: ام.. اسمم مرینته 

گابریل: پس اسمت مرینته 

مرینت: بله 

گابریل: فکرکنم شنیدی که یه پری دریایی اینجاس

مرینت: بله شنیدم. 

گابریل: خب حالا میتونی بری 

همین. یعنی همین این چقدر عجیبه ولی خیلی ترسناک حرف میزنه

گابریل: مگه نگفتم برو بیرون چرا وایسادی(با داد) 

مرینت: ببخشید همین الان میرم

گابریل: وایسا.  ببینم وقتی اومدی اینجا چیکار کردی؟ 

مرینت: فقط سالن مهمونی رو تمیز کردم

گابریل: باشه خب میتونی بری

در رو باز کردم و رفتم 

دیدم آدرین یهو جلوم سبز شد

مرینت: هی ترسیدم 

آدرین: ببخشید 

مرینت: خب من میرم به آب

و بعد رفتم تو همون اتاق لباسارو در آوردم و رفتم داخل آب. 

دیدم پدر آدرین اومد. الان میگه چرا موهام کوتاه شده 

گابریل: به به پری دریایی ما چطوره. چرا موهات کوتاه شده؟ 

مرینت: مو... ها.. م هیچی یکی از اون خدمتکار های زشتت موهامو کوتاه کرد و بهم گفت که شما بهش دستور دادید تا اینکارو بکنه 

هیچی نگفت و رفت بیرون 

بعد از چند دقیقه با کلی خدمتکار اومد. 

گابریل: کدوم یکی از اینها اینکارو کرده؟ 

برای اینکه دلم خنک بشه انگشتمو سمت اون دختر مو طلایی که اسمش کلویی بود کردم 

ولی خب این انصاف نبود. ولی خب من اینکارو کردم. 

مرینت: این دختره

گابریل: میتونید برید ولی تو کلویی بیا اتاقم 

و بعد همه رفتند.

بعد از اینکه رفتن از آب بیرون اومدم و دوباره اون لباسارو پوشیدم و بیرون اومدم. 

........... 

(شب آن روز) 

از زبان آدرین 

وقتش بود که مرینت رو نجات بدیم. 

یواشکی با مرینت و آلیا رفتیم به حیاط قصر

مرینت: من که نمیتونم از این دیوارا بالا برم 

آلیا: من هم همینطور 

آدرین: پس با طناب میریم 

طناب رو پرتاب کردم و بعد از اینکه مطمئن شدم محکمه ازش بالا رفتم و به اون طرف دیوار رفتم و بهد از من آلیا اومد و بعد مرینت به سختی تونست بالا بیاد. 

 

از زبان آلیا

رفتیم کنار دریا. 

مرینت: خب دیگه وقت خداحافظی 

آدرین: اره

من که خیلی دلم برای مرینت تنگ میشه زدم زیر گریه

مرینت: چرا گریه میکنی؟ من همیشه میام سطح دریا تا آشغال های شما آدما رو جمع کنم هر وقت وقت کردی بیا کنار دریا تا همدیگر رو ببینیم. 

و بعد اشک تو چشاش جمع شد و منو بغل کرد و رفت پیش آدرین

 

از زبان مرینت 

رفتم کنار آدرین و بغلش کردم 

مرینت: ممنون که کمکم کردی واقعا نمیدونم چجوری جبران کنم 

آدرین: لازم نیس جبران کنی. 

و بعد دستشو گذاشت رو صورتم و نوازشش کرد 

که از اونطرف آلیا دهنشو باز کرد

آلیا: چه رمانتیک 😍

آدرین و مرینت: خفه شو

و بعد زدیم زیر خنده

مرینت: خب دیگه من میرم خداحافظ 

آلیا: خداحافظ. 

آدرین: مارو فراموش نکن

و بعد پریدم تو آب و رفتم....

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

۳۲۶۷ کاراکتر

عه تموم شد🥰

لایک ❤ و کامنت 💭 فراموش نشه 😘

 

بای بای 👋🏻👋🏻