وبلاگ لیدی باگ

هاییییی.اومدم با پارت دوم:)

پرونده ه ۳۶۵ آقای« ادوارد براون » در محل کارش به قتل رسیده است.ایا قاتل آقای ادوارد رز است؟قاتل ادوارد تویی رز! توی سر رز تمام این جملات می‌پیچید! رز: نه من این کار رو نکردم!من اون شب مست بودم!من تنها نبودم جورجینا هم بود،!

من این کار رو نکردم! وکیل: اوه خانوم رز شما اینجایی!بارتون نمیشه چقدر دنبالتون گشتم!توی دشویی چیکار میکنید؟! رز: اوه هیچی خانوم ماری من خوبم.سرم گیج رفت و اومدم تا یکمی آب به صورتم بزنم!

اما نه رز داشت دروغ می‌گفت!اون حالش خوب بود!و بابت تمام اون جملاتی که تو سرش میپیچید متاسف بود! رز با خودش می‌گفت که ادوارد حقش بود!اون به من خیانت کرد و باید تاوان این خیانتش رو میداد!

وکیل: خانوم رز چیشد رفتین تو فکر! رز: نه خوبم ماری فکردم درگیر شد!خودت میدونی از وقتی ادوارد مرده من چقدر سرد شدم!

ماری میدونستم که دروغی تو کاره!ماری وکیل باهوشی بود!و الکی نبود که بهش لقب عقرب رو دادن! ماری میدونستم ماری خب برای همینه که اسمش ماری جوانا هست!

وای تموم شد:/

خدایی انقدر بدم میاد طور رمان نوشتم🤡🐒