مغزی پر از فکر و خیال ( پارت ۸)
برو ایدامههه
از زبان مری
الکس: چند سالتونه با کی میرید به مسافرت کی میآید چند سالتونه چه رنگی دوست دارید
من: مصاحبه بودش؟ خیلی زیاد بود
الکی: ام نه ببخشید که گیجتون کردم
من: اشکالی نداره فقط یکم خوابم میاد
الکی: واقعا معذرت میخوام میتونید بخوابید
منم گرفتم خوابیدم
چند ساعت بعد
با صدای خلبان که میگفت رسیدیم بیدار شدم یکدفعه ادرین جلوم ضاهر شد
من: رکورد جن رو هم زدی
ادرین: پاشو
من: تو برو من میاد هنذفری ام تو هواپیما افتاد باید پیداش کنم
ادرین: باش منتظرتم
رفتش دنبال هنذفریم بودم
الکس: میشه شمارتو رو داشته باشم؟
من: راستش گوشی همراهم نیست
الکس بهم یه کاغذ داد
الکس: بفرما این شماره منه
من: ممنون خداحافظ باید برم
رفتم ادرین جلو هواپیما بود
من: بریم