پری دریایی من 🧜🏻♀️ p5
سلام با پارت جدید اومدم💚
ببخشید دیر شد درگیر امتحانا بودم و فردا هم امتحان ریاضی دارم لطفا برام دعا کنید🙏🏻🤲🏻
برید ادامه👇🏻
آدرین: وای چه باحال. فقط یه چیزی اگه میخواستی لباس بپوشی بهم میگفتی یه لباس دخترانه بیارم آخه اون لباس منه و اینکه چند تا از دکمه ها شو نبستی
مرینت: پس برو یه لباس دخترانه بیار
آدرین: از کجا برات بیارم
مرینت: پس دیگه لازم نیس
آدرین: باشه فقط بیا دکمه ها رو ببندم
از زبان آدرین
رفتم دکمه هاشو ببندم که دستم به سینه هاش خورد هر دومون سرخ شده بودیم
آدرین: اوه ببخشید
زود دستمو برداشتم و آخرین دکمه رو هم بستم
مرینت: خب حالا چجوری فرار کنیم
آدرین: نمیدونم
مرینت میخواست یه چیزی بگه که یکی از خدمتکار ها اومد داخل
.ـ چی پری دریایی پا در آورده و لباس شاهزاده رو پوشیده و شاهزاده هم داره باهاش حرف میزنه
که یدفعه غش کرد
بعد از نیم ساعت بلند شد
آدرین: شما خوبین؟
. ـ چی اینجا چه خبره
از جاش بلند شد و به منو مرینت زل زده بود
مرینت: میشه به کسی در مورد من و اینکه شاهزاده میخواد منو نجات بده به کسی نگی
آدرین: اصلا چرا اینجا اومدی
.ـ شاهزاده چرا میخواید کمکش کنید فرار کنه
آدرین:......
میخاستم چیزی بگم که مرینت حرفمو قطع کرد
مرینت: تو پدر یا مادر داری
.ـ نه
مرینت: خب من فقط یه پدر دارمو یه خواهر. من که گناهی نکردم که میخواید منو بکشید هیچ کدوم از ما پری دریایی ها گناهی نکردیم نه شما رو اذیت کردیم و نه به شما آسیبی رسوندیم برای همین اون میخواد منو نجات بده.
همینجوری که میگفت اشک تو چشاش جمع شد و شروع کرد به گریه کردن
از زبان مرینت
افتادم زمین و همینجوری گریه میکردم اون خدمتکار اومد جلو و موهامو نوازش کرد
.ـ ناراحت نشو منم مثل شاهزاده بهت کمک میکنم تا نجات پیدا کنی
سرمو چرخوندم و به صورتش نگاه کردم واقعا آدما چقدر با هم فرق دارن
بلند شدم و اونو بغل کردم. ااز بغلش در اومدم
.ـ من هنوز اسمت رو نمیدونم
مرینت: من مرینت هستم
.ـ منم آلیا هستم
آدرین: زود باشین یه فکری کنید که چجوری میتونیم مرینت رو نجات بدیم
آلیا: من یه نقشه ای دارم
مرینت: چه نقشه ای
آلیا: من برات یه لباس خدمتکار میارم و تو میپوشی و بعد از این اتاق خارج میشیم و به ی بهونه ای از قصر خارج میشیم و تورو به دریا میبریم
آدرین: بیاید انجامش بدیم
................
آلیا رفت و یه لباس خدمتکار برام آورد
م: آدرین تو برو بیرون
آ: باشه
ا: باشه بیا بهت یاد بدم چجوری بپوشی
اول...
م: خودم میپوشم تو چشاتو ببند اگه نتونستم ازت کمک میگیرم
ا: باشه
به سختی تونستم بپوشمش. انسان بودن چه قدر خسته کننده است. مجبوری لباس عوض کنی و کلی کار دیگه
م: پوشیدم
ا: خوب بلدی ها
م: ممنون. حالا بیا بریم بیرون
ا: باشه
رفتیم بیرون دیدیم آدرین منتظرمونه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۲۷۱۰ کاراکتر
دیگه تموم شد 💋
لایک و کامنت یادتون نره 🌹
راستی از حمایت پارت قبل خیلی راضی بودم لطفاً به این حمایتتون ادامه بدید ❤💚
بای 👋🏻