✨P3 my little princess
بفرما ادامه مطلب خیلی ممنون از بابته فحش هایی که نصاره کیم کردید ولی ناموسا چرا الکسم باهاش فحش میدید 😂
ایندفعه بیشتر کیم رو فحشش بدید
__________________________________________
که یهو دیدم الکس داره به سمته ما میاد آخه اونو سننه ( بیاو خوبی کن)
الکس: ببخشید اینجا چخبره ؟
کیم : اخی عمویییی قربونت بشم راه گم کردی اومدی پیشه ما مامان بابات کجان ؟ ( با صدای لوس)
الکس یه نگاه پوکر به کیم انداخت و دوباره تکرار کرد: اینجا چخبره ؟
کیم : عزیزم تو کاره بزرگتر دخالت نکن برو بازی کن ( با صدای لوس) ( پدصگ از سنت خجالت بکش)
از قیافه الکس معلوم بود فکر میکنه کیم خله کمی ازشون فاصله گرفتم و به دیوار تکیه دادم
کیم: عمو.....
هنوز حرفش رو تموم نکرده بود که الکس یه پس گردنی حسابی زد بهش
کیم : خب چرا میزنی
الکس : برای اینکه ادم بشی داری چه غلطی میکنی دقیقا ؟
کیم: دارم... دارم قلدر بازی در میارم
الکس: خو چرا مگه کس...چیز مگه احمقی ؟
کیم: حال میده خب مخصوصا وقتی طرف نتونه کاری.....
دوباره الکس یه پس گردنی زد بهش غلط نکنم این دوتا خلان
کیم: ای بابا خب نزن دو دقیقه بزار گو....یعنی چیز حرفمو بزنم
الکس: خب بگو
کیم: اصلا تو اینجا چیکاره ای ؟ داداشی ؟ بابایی ؟ چه کوفتی هستی ؟
من : هرچی باشه از توی عن بهتره ( آروم)
کیم: مگه تو نمردی ؟
با حرفش الکس پقی زد زیره خنده و منم شروع کردن به خندیدن
کیم: چیه مگه ؟
من : مگه من مگسه ام که زرتی بمیرم ( با خنده)
انگار تا الکس اومد یهو همگی دلقک شدیم
کیم: من احمق نیستما خیلی قوی و خفنم به نفعته رو مخم راه نری پسر جون
الکس: میا سره جدت بیا بریم بابا این دیگه زیادی خله
کیم: اگه خیلی مردی بیا دعوا همین الان هرکسی برد میا با اون میره
الکس: مگه گله بزیم که سره جفت بجنگیم ؟
کیم: بهونه نیار بیا دعوا
الکس: من میرم تو با یکی دیگه برو دعوا
کیم: نکنه میترسی بیا جلو بیا ببینمت بچه خوشگل
( کیم مست نیستا این حالته عادیشه انقدر گاوه)
من : نه ممنون بیا بریم الکس
الکس: خداحافظ امیدارم دیگه هیچوقت نبینمت
کیم: منم همینطور
الکس راهش رو کشید و رفت منم از فرصت استفاده کردم و میخواستم برم که یهو کیم دستم رو گرفت و به سمته پارتی کشوند
من : ولم کن من نمیخوام بیام
کیم: شرمنده تا اینجا اومدی باید بیای
من : ولم کن
دستم رو کشیدم ولی لامصب از زنجیر محکم تر گرفته بود پاش رو لگد گرفتم و فرار کردم
کمی بعد سرعتم رو کم کردم و دیدم ماشینه الکس هنوز پارکه به سمتش رفتم و کمی به شیشه ضربه زدم
تا الکس شیشه رو داد پایین
الکس: ببخشید شما ؟
من: مسخره بازی در نیار درو باز کن
الکس: نه دیگه شما میخواستی بری پارتی خوش بگذرونی با این پسره باشی منم که اینجا هویجم
من : بنده شکر خوردم درو باز کن
الکس: ماشین در نداره
ای بابا اینم که از کیم خل تره بلاخره فقل درو باز کرد و نشستم داخل ماشین
الکس: یه سوال میپرسم جدی جواب بده
من: بله ؟
الکس: اینو از کدوم جهنم دره ای پیدا کردی ؟
من : من پیداش نکردم اون منو پیدا کرد
الکس : خب قضیه چیه ؟
من : به تو ربطی نداره کلاغ
الکس: بیا و خوبی کن اینهمه کمک کن برسونش از دسته یه آدمه خل نجاتش بده آخرم اینو تحویل بگیر
من : میخواستی انجام ندی
الکس: رو که نیست سنگه پا قزوینه
الکس ماشین رو روشن کرد و به سمته خونه راه افتاد
گوشیم رو روشن کردم و دیدم یه پیام از کیم اومده
کیم: اگه یه بار دیگه از این کارا بکنی فیلما رو پخش میکنم😤
من : ولم کن دست از سرم بردار😒
کیم: قبلا بهت گفتم باید چیکار کنی تا دست از سرت بردارم😈
من : پس ترجیح میدم تا ابد دست از سرم برنداری 😒
کیم: اون پسره کی بود چیزی بین تون هست ؟
من : باشه هم به تو ربطی نداره
کیم: مثله ادم جواب بده گفتم کی بود 😤
من : به تو چه
کیم: فیلما هنوز تو دستمه پس باید مثله ادم رفتار کنی
گوشی رو خاموش کردم و پرت کردم تو کیفم
من : ای گوه بخوره تو اون فیلما
الکس: کدوم فیلما ؟
من : بعدا میگم حواست به خیابون باشه الان میریم تو دیوار
وقتی رسیدیم خونه کلید انداختم و رفتیم داخل هردو روی مبل و نشستیم و بهم نگاه میکردیم
الکس: میخوای بگی چیشده ؟
من : طولانیه ببین قضیه اینه وقتی تقریبا پارسال بود که من از طرف یکی دعوت شدم به یه پارتی یه مختلط و خلاصه اونجا یکم زیادی خورده بودم و یه سری کارا کردم که نباید میکردم
الکس: دقیقا چه کاری که نباید میکردی ؟ نکنه از اون ناجورا
من: نه دیگه اون حد ولی خلاصه این کیمه احمق از من فیلم گرفت و چندشب بعد با تهدید همون فیلما هی مزاحمم میشد و اذیتم میکرد خلاصه اینجوری مجبور شدم که باهاش رل بزنم
الکس: خب راهی نیست که دست از سرت برداره ؟
من : هست ولی عمرا انجامش بدم
الکس: مگه چیه ؟
من : باید باهاش س...ک.....س کنم
الکس: ای پدصگه فرصت طلب خیلی خری
من : بقیه فحشا رو نگه دار برای بعدا من که خیلی خوابم میاد شب بخیر
الکس: شب بخیر گوجه فرنگی
به سمته اتاقم رفتم روی تخت دراز کشیدم خیلی خسته بودم آینم از گندی که امشب به بار اومد
گوشیم رو باز کردم و دیدم کیم دوباره پیام داده
کیم: هنوز جوابمو ندادی فردا میام اونجا و امیدوارم جوابه خوبی داشته
بی توجه چشمام رو بستم و خوابم برد
_________________________________________
فردا صبح...
از زبان میا
چشمام رو باز کردم و دیدم ساعت ۸ هست سریع از سره جام بلند شدم موهام رو شونه کردم و یه آبی به دستو صورتم زدم و از اتاق رفتم بیرون
دیدم الکس هنوز خوابه دره اتاق رو زدم اما جوابی نگرفتم کمی درو باز کردم و دیدم هنوز روی تخت ولو هست رفتم داخل اتاق اما یهو دیدم الکس پیراهن نپوشیده و فکر کنم کلا بدون لباس خوابیده میخواستم از اتاق برم بیرون که یهو الکس بیدار شد و با دیدنش یه جیغ کشیدم و الکس دستش رو روی گوشاش گذاشت
الکس: کوفت چخبرته سره صبحی
من : هیچی میگم پاشو خبره مرگت ( کلا اینا باهم لج دارن)
من : دیگه هم بدون لباس نخواب سکتم دادی
الکس: خب تو نیا اینجا منم فقط پیراهن نپوشیدم دیگه یه لحظه منو نکش
من: همونم بپوش اصلا با کاپشن بخواب دوتا پتو هم بکش روت
الکس: بفرما بیرون گوجه خانوم
من : کلاغه دراز
اینو گفتم و با صورت فشاری شده از اتاق رفتم بیرون
کمی بعد الکس هم اتاق اومد بیرون و با قیافه خوابآلود لباس کار پوشید و از داشت از خونه میرفت بیرون
من : صبحانه نمیخوری ؟
الکس: بیرون میخورم باید برم سره کار
من : دیوانه امروز یکشنبه است سرکار تعطیله
الکس: پس چرا منو بیدار کردی ؟
من : دیگه باید که بیدار بشی
الکس: ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا باید بگیرم با تو رب درست کنم اخر منو دیوانه میکنی
( درحاله فشار خوردن)
من : فعلا بیا صبحانه بخور
الکس نشست سره میزه صبحانه و منتظر غذا بود منم یکم نیمرو درست کردم و شروع کردیم به خوردن
بعد خوردن صبحانه الکس رفت به اتاقش و..........
_________________________________________
#برای_زحمات_نویسندگان_ارزش_قائل_شویم
خوب بچهها امیدوارم خوشتون اومده باشه خیلی دوستتون دارم لایک و کامنت فراموش نشه ❤️😍 تا درودی دیگر بدرود 😜🤪