Forbidden love p48
ادامه
از زبون راوی:دکترا آدرین رو مرخص میکنن و آدرین با کمک بچه ها به خونه میره امیلی و گابریل هم همراهشون میرن...دوستای آدرین برای اینکه آدرین بتونه استراحت کنه آروم آروم میرن و فقط لیام پیش آدرین میمونه و به آدرین کمک میکنه تا روی تختش دراز بکشه و بعدش میگه ...
مکالمهLوA
L:آدرین
A(با صدای ضعیف):بله
L:میدونی وقتی که بیهوش بودی کی اومد به دیدنت
A(با صدای ضعیف):ک.....کی اومد
L:مرینت
A(با صدای ضعیف):واقعا
L:آره اون خیلی نگرانت بود
A(با صدای ضعیف):ای کاش میتونستم ببینمش
L:تو باید فراموشش کنی همونطور که ازت خواسته بود
A(با صدای ضعیف):درسته من نمیخوام فیلیکس اذیتش کنه برای همین باید هر طوری که شده فراموشش کنم....
از زبون مرینت=M
M:خیلی نگران آدرین بودم که یکدفعه گوشیم زنگ میخوره آلیا بود گوشیم رو جواب دادم و گفتم....
مکالمهMوA
M:سلام آلیا
A:سلام دختر خوبی
M:نه خیلی نگران آدرینم
A:نگران نباش امروز صبح آدرین حالش بهتر شد و چند ساعت پیش بهوش اومد و چون حالش خیلی بهتر بود دکتر مرخصش کرد
M:واقعا
A:آره
M:خیلی بابت خبری که بهم دادی خوشحال شدم واقعا ممنونم ازت
A:خواهش میکنم خب دیگه من باید برم خداحافظ
M:باشه برو خداحافظ.......
یک ماه بعد
از زبون راوی:توی این یک ماه آدرین هر روز حالش بهتر میشد طوری که دیگه کاملا حالش خوب شده بود و سرد درد هاش کم شده بود.....
از زبون آدرین=A
A:حالم خیلی بهتر شده....امروز قراره که فرانسه رو ترک بکنم و به لندن برم یادمه وقتی چهارده سالم بود پدرم میخواست من رو به لندن بفرسته اما خودم قبول نکردم حالا قراره که به لندن برم....چمدونم رو برداشتم و تمام لباس هام رو جمع کردم تمام کفش هام رو برداشتم از روی میزم ادکلن هام رو برداشتم و کنار لباس هام گذاشتم چند تا از کتاب هایی رو هم که میخوندم برداشتم و در چمدونم رو بستم و یه کارتون آوردم و تمام وسایلی که مرینت برام خریده بود رو داخلش گذاشتم و در کارتون رو بستم و روش نوشتم...(وسایل شخصی)و بعد داخل انباری گذاشتمش تقریبا تمام کارهام رو انجام دادم و آماده رفتن شدم از پدر و مادرم خداحافظی کردم و سوار ماشینم شدم و به سمت فرودگاه حرکت کردم قرار بود که با جت شخصی پدرم به لندن برم...من دارم به لندن میرم تا از مرینت دور باشم و بتونم فراموشش کنم و بهش آسیبی نرسونم.........
از زبون مرینت=M
M:توی این یک ماه کوچولوم بزرگ تر شده بود حدودا الان یک ماهمه و سه ماه دیگه جنسیت این کوچولو رو میفهمم........
......
شرط پارت بعدی
80تا کامنت و 22تا لایک