Forbidden love p44

𝑹𝑨𝑪𝑯𝑬𝑳 𝑹𝑨𝑪𝑯𝑬𝑳 𝑹𝑨𝑪𝑯𝑬𝑳 · 1402/10/09 15:30 · خواندن 3 دقیقه

ادامه

از زبون راوی:راننده ماشینی که به آدرین میزنه از ماشین پیاده میشه و به سمت آدرین میره و داد میزنه...آقا..آقا حالتون خوبه به خاط داد هایی که راننده ماشین میزنه مردم دور آدرین جمع میشن و سریع به آمبولانس زنگ میزنن همینطور داشت از سر،بینی،دهان و گوش آدرین خون میومد که آمبولانس میرسه و آدرین رو سریع به نزدیک ترین بیمارستان میبره خیلی از مردمی که دور آدرین جمع شده بودن می‌فهمن که این پسر همون آدرین آگرست معروفه...بعد از چند دقیقه پلیس از راه میرسه و از راننده ماشین و مردمی که اونجا بودن سوال میپرسه و افرادی که فهمیده بودن اون پسر آدرین آگرست معروفه به پلیس میگن که اون پسر رو شناختن؛یکدفعه یکی از پلیس ها متوجه میشه که یه گوشی روی زمین افتاده اون رو برمی‌داره و وقتی که روشنش میکنه عکس آدرین رو با یه دختر میبینه درسته اون دختر مرینته پلیسی که گوشی آدرین رو پیدا کرده بود با کلی تلاش تونست قفل گوشی آدرین رو باز کنه وقتی که قفل گوشی آدرین رو باز میکنه به سمت مخاطبین میره که اسم یک نفر رو میبینه اسم اون فرد عشقم بودش اما یکم به مخاطبین نگاه میکنه که شماره پدر آدرین رو پیدا میکنه برای همین بهش زنگ میزنه.....

از زبون گابریل=G

G:داشتم کارای شرکت رو انجام می‌دادم که یکدفعه گوشیم زنگ خورد گوشیم رو برداشتم و جواب دادم شماره آدرین روی گوشیم افتاده بود گوشی رو جواب دادم و وقتی سلام کردم خیلی تعجب کردم.....

پلیس=P

مکالمهPوG

G:سلام پسرم 

P:سلام شما آقای گابریل آگرست هستید 

G:بله خودم هستم ولی این گوشی پسرم هستش دست شما چکار میکنه 

P:متأسفانه پسرتون تصادف کردن 

G(شکه شده):چ....چی دارین میگین آقا مطمئنید 

P:بله 

G:خب...خب الان پسرم کجاست حالش چطوره 

P:از وضعیت پسرتون اطلاعات کاملی ندارم اما اون طوری که از مردم و کسی که با ماشین به پسرتون زده بود پرسیدم مثل اینکه حالشون خوب نبوده و خون زیادی از دست دادن 

G:الان پسرم کجاست 

P:آمبولانس ایشون رو به یکی از نزدیک ترین بیمارستان بردن آدرسش رو براتون میفرستم بهتره هرچه سریع تر برید بیمارستان 

G(با استرس):باشه ممنون خداحافظ 

P:خداحافظ

از زبون راوی:گابریل خیلی سریع از شرکت بیرون میره و به سمت بیمارستانی که آدرین اونجا بوده میره و به امیلی هم خبر میده تا خودش رو به بیمارستان برسونه وقتی که گابریل به بیمارستان میره به سمت اتاق آدرین میره و آدرین رو روی تخت میبینه که کلی دستگاه بهش وصل کردن و حال خوبی نداره گابریل همینطوری اشک میریزه که یکدفعه دکتر از اتاق آدرین بیرون میاد و گابریل به سمت دکتر میره و میگه....

دکتر=D

مکالمهDوG

G:سلام آقای دکتر 

D:سلام آقای آگرست 

G(با استرس):حال پسرم چطوره 

D:.........

 

 

 

 

 

 

......

 

 

 

 

 

 

خب شرط پارت بعدی 

رسیدن لایک های قبلی به شرط 

و 

60تا کامنت و 20تا لایک 

هم برای این پارت