*𝒓𝒆𝒎𝒆𝒎𝒃𝒆𝒓 𝒎𝒆 *p1
سلام بچه ها خوبید؟ یلداتون مبارک❤️
بچه ها همینطور که میدونید من یه رمان به اسم killer clown🔪 داشتم مینوشتم و ۳ پارت ازشو دادم.
ولی نمیخوام ادامش بدم و یه رمان دیگه دارم بجاش اینو مینویسم.
نگران نباشید من حتما رمان 💔neighbour in love❤️🩹رو ادامه میدم.
این رمان دو فصل داره و میراکلسی هستش اسمش هم منو به یاد بسپار هستش. [چقد زر زدم🥸]
میتونید ادامه مطلب پارت اولش رو بخونید.
راستی پروفایلم رو عوض کردم ، خوبه؟ ❤️
ویو مرینت :
من مرینت دوپن چنگ هستم.
قبلا وقتی یه دختر دبیرستانی بودم از زندگیم راضی نبودم.
بخاطر اینکه زندگیم افتضاح بود.
پدرم مرده و مادرم مجبور بود با یه مرد دیگه ازدواج کنه.
مامانم با مردی ازدواج کرده بود که اصلا ادم خوبی نبود.
قمار میکرد ، شراب میخورد ، با منو مامانم بد رفتاری میکرد و.....
ولی یه روز همچی تغییر کرد.
[ فلش بک به اون روز ]
ویو مرینت
زود پا شدم و صبحانه خوردم و رفتم دبیرستان.
رسیدم و اونجا و دوستام رو دیدم و رفتم پیششون.
با دوستام صحبت میکردم که زنگ خورد و رفتیم کلاس.
بعد از کلاس.... [زنگ تفریح]
داشتم وسایلمو جمع میکردم که برم حیاط.
دیدم همه رفتن حیاط و فقط منو الیا و ادرین موندیدم تو کلاس.
الیا داشت وسایلشو جمع میکرد ، و ادرین هم داشت به طرز فوقالعاده کیوتی که داشت باعث سکته ی من میشد هویچ میخورد.
کلی مشکل تو زندگیم داشتم ادرین هم اضافه شد.
که یهو زدم زیر گریه.
alia: مرینت چته؟
adrine: خانم دوپن چنگ؟ مشکلی پیش اومد؟
alia: ادرین بیا برو ، انقدر به این زندیک نشو الان بدتر میشه ها
ادرین هم متوجه ی حرفای الیا شده بود نشست کنارم و بغلم کرد و گفت:
adrine: خانم دوپن چنگ نمیگی اینجوری گریه میکنی من قلبم درد میگیره؟
adrine: راستی یه خبر هم بهت بدم ؛ از این به بعد قراره با یه اقای خوشتیپ به اسم ادرین بگردی. دیگه گقتم در جریان باشی.
[ پایان فلش بک ]
ویو مرینت
از اون روزی که ادرین بهم گفت دوستم داره همچی تغییر کرده.
از اون روز هر روز خوشحالم.
و زندگیمو دوست دارم.
و از ادرین ممنونم!
خب بچه ها ! این از پارت اول ، امیدوارم خوشتون اومده باشه. این رمان قراره خیلی جالب بشه.
اگه خوشتون اومده لایک و کامنت بزارد
و تو کامنت ها بگید ادامه بدم یا نه؟
این رمان رو یکم زودتر پارت میدم! پس حمایت فراموش نشه ، راستی این رمان پایان خوش داره.
۲۰ کامنت و ۱۵ لایک تا پارت بعدی......