secret love ❤️ پارت سوم

𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 𝓐𝓶𝓪𝔂𝓪 · 1402/09/25 16:50 · خواندن 2 دقیقه

فکر نکنید که چرا اسم رمان با خود رمان فرق داره ما هنوز به اون قسمت رمان نرسیدیم ولی به زودی میرسیم

آدرین:

صبح پاشدم رفتم صبحانه خوردم و آماده شدم وقتی رسیدم یه دختر رو دیدم چه قشنگ بود احساس کردم عاشقش شدم که یهو یه دست روی شونم خورد برگشتم دیدم نینوعه بهش گفتم فکر کنم عاشق اون دختره که موهاش آبی شدم نینو گفت عه چه جالب راستی سلامی چیزی من یهو یادم اومد گفتم سلام ببخشید حواسم نبود اونم گفت سلام اشکال نداره منم عاشق اون دختره که موهاش همرنگ کنه شدم .

آدرین  بیا بریم نزدیکتر

نینو. باشه.

رفتیم نزدیک تر که بیشتر نگاهشان کنیم که یهو من کل حرفاشونو شنیدم که گفت (خودتون میدونید چی گفت) من تو دلم گفتم واقعا اون عاشق منه رفتم پیششون و گفتم(همون حرفا) مرینت خجالت کشید میخواستم بهش یه چیزی بگم که زنگ خورد همه رفتیم تو کلاس مرینت میخواست پیش آلیا بشینه که نشوندمش پیش خودم. اون خجالت کشید من صورتش بالا گرفتم و گفتم عشقم از من خجالت نکش و تو چشمام خیره شو اون تو چشام نگاه کرد بعد نینو مجبور شده بود پیش آلیا بشینه و هردو شون از خجالت سرخ شده بودن الکس یهو اومد پیش مرینت و گفت سلام خوشگله امروز به این آدرس بیا منم یهو داد زدم و گفتم دفعه ی آخرت باشه که به عشق من نزدیک میشی اونم سرش انداخت پایین و رفت ( احتمالا واستون سوال شده که آدرین چجوری الکس می‌شناسه اون سه سال با الکس همکلاسی بوده) از مرینت سوال کردم که آلیا هم عاشق نینو هست آخه نینو عاشق آلیا شده مرینت هم گفت آره که معلم اومد وقتی معلم اومد صورت مرینت سرخ شد من تعجب کردم مرینت اونو از کجا می‌شناخت اون معلم کسی نبود جز...........

تماممممممم.

می‌خوام کرم بریزم خب این پارت هم تموم شد پس تا پارت بعد ۲۰ کامنت و ۲۴ تا لایک.

بایییییییییییییی 👋👋👋