The Love Story,P10

𝐭𝐚𝐫𝐚𝐯𝐚 𝐭𝐚𝐫𝐚𝐯𝐚 𝐭𝐚𝐫𝐚𝐯𝐚 · 1402/09/22 21:45 · خواندن 4 دقیقه

🤡🤡

از چئون دانگ ی مشت کتک خوردم
ولی بالاخره ی مشت بهش زدم
بازم افتادم رو زمین
رفتم ک ی مشت بهش بزنم ولی چیزی ک دیدم منصرفم کرد
اون امکان نداره
چ..چ..چیسین
یعنی با اون حال خرابش چجوری اومده اینجا
دستمو بردم بالا
_من،نباختم!
همه هاج و واج بودن
×امکان نداره
در ادامه ی حرفم گفتم
_رهبر!
همه برگشتن
و چیسین رو دیدن
افرادمون خیلی خوشحال بودن
از موتور پیاده شد
و اومد پیشم
بغلم کرد
سرش رو گذاشت رو شونه عم
+ممنونم ک اینقد تلاش کردی،بقیش با من
÷ما هم آمده ایم حیوانات 
_هیونگ،دراک
ولی چجورییی
=هاها،اسب تاریک گاجونگ همینه دیگه بسو_
÷من ک اسب تاریک نیستم میمون🤡
=عوم بهش فک‌نکرده بودم ولم کن اصن
+خعله خب،چن نفرشون سالمن؟
_بخاطر هاجیمه و تئو از ۴۰۰ نفر فقط ۲۰۰ نفر
+هوم ۲۰۰ ها؟خعله خب،عوم آوانتس نمیخواین؟
افراد واکورابا:
آوانتس؟
مارو چی فرض کردی
چطور جرعت میکنی همچین حرفی بزنی
یکی باید اینو ب خودت بگه 
حالا میبینیم کی آوانتس لازمه
+نع ظاهرا این شمایین ک ما س تا رو احمق فرض کردین
فک کردین ما کی هستیم ها؟ 
×۲۰۰ نفر برا ما پز میدن،هه
÷واهای ما رو نشناختن 
+ک ۲۰۰ نفر؟۲۰۰۰۰ نفر برام بیارین!
چئون دانگ:ظاهرا دیگه نمیشه ساکت موند
چئون دانگ با سرعت زیاد ب سمت چیسین رفت
و شکمش رو گرفت و با لگد ب اونور شوتش کرد
+چطوری تونستی رایا رو بکشی چرا،برای چی،چجوری دلت اومد خواهرت رو بکشی
من بخاطر اون اینجام 
چیسین ب سمت چئون دانگ رفت و با لگد بهش زد ولی چئون دانگ تونست جلوش رو بگیره 
همینطوری حمله میکردن و همدیگه رو میزدن
تا اینکه
+این درست نیست ک ما خواهر و برادریم؟چرا با من دعوا راه انداختی برادر؟چرا خواهرت رو کشتی؟
چئون دانگ عصبانی شده بود
و فقط داد میزد خفه شو
_واقعا چئون دانگ اینقد قویه ک چیسین نمیتونه بزنتش؟
×نه،چیسین تموم قدرتش رو ب کار نداده
چیسین ب سمت اون حمله ور شد
و با لگداش چئون دانگ رو پخش زمین کرد 
چئون دانگ حسابی کتک خورده بود
×چشمای چئون دانگ جنون آمیزه
چئون دانگ از روی زمین پا شد
چئون دانگ:من،چیزی برای از دست دادن ندارم و اگر این مبارزه رو ببازم مشخص میشه ی موجود بی ارزشم و خودم رو میکشم
ولی نمیخوام اینطوری بشه
اونو بده ب من،آراگی!

چئون دانگ ب سمت یکی از کاپیتاناش شروع ب حرکت کرد
یونیفرمش رو کنار زد
و ی چیزی از جیبش در اورد
اون
اون ی تفنگ بود
چئون دانگ تفنگ رو روی پیشونی چیسین گذاشت
چئون دانگ:دیگه نمیخوام ببازم
+شلیک کن
×این بار جدیِ چیسین
+ب ی ورم،شلیک کن
چند ثانیه گذشت
+چیشده برادر،نکنه ترسیدی؟از چی می‌ترسی بزن و منو خودتو خلاص کن
واقعا فکر میکنی کسی رو نداری؟
چئون دانگ:معلومه ک کسی رو ندارم،همه ی عزیزانم مردن
+ط یکی رو داری،تو منو داری و من تو رو
چئون دانگ:خفه شو
+تو برادر بزرگتر منی
چئون دانگ:خفه شو
+تو خفم کن
چئون دانگ انگشتش رو گذاشت روی ماشه. یتفنگ و داشت اروم اروم میکشیدش ک شلیک کنه
یهو ی صدا اومد
تفنگ افتاد روی زمین
چئون دانگ:چه غلطی میکنی کاوارا
&من از بچگی با تو بزرگ شدم و تو مثل برادرمی،نمیزارم خِفَت و خواریِ کشتنِ ناجوانمردانه ب برادرم نسبت داده بشه
چئون دانگ:اولین باری ک دیدمت داشتی قبر پدر و مادرت رو می کَندی
فلش بک
ب روایت چئون دانگ
×چیکار میکنی
=پدر و مادرم تو تصادف مردن دارم قبر اونارو میکَنَم
دستت رو گرفتم و بلندت کردم
×مرده ها ازت محافظت نمیکنن،بیا و با من باش،من میشم پادشاه و تو میشی خدمتگزار
=باشه
پایان فلش بک
چئون دانگ:برو کنار کاوارا،فراموش نکن ک فقط ی خدمتگزاری 
&نمیرم
چئون دانگ:خودت مجبورم کردی،بکشینش کاپیتانای واکورابا
&من باید ب دست تو کشته شم نه کس دیگه ای
صدای شلیک تفنگ اومد
روی صورت چئون دانگ خون ریخته بود
کاوارا افتاد روی زمین و از دهن و کمرش خون میریخت 
#خیلی مزاحمی(لبخند)
چئون دانگ:آراگی،چطور تونستی اون رو بکشی
کسی‌ک این دعوا رو راه انداخت تو بودی و کاوارا بود ک حمایتت کرد،چطور تونستی
#خودت گفتی بکشیمش،اگ ناراحتی میتونم تو رو هم بکشم
چئون دانگ:عوضی اونی ک میمیره ت_
ی لحظه صدای سرفه کردن اومد
از دهن چئون دانگ داشت خون میومد
یعنی چئون دانگ رو هم زده
+خودم میکشمت آراگییی
رفتم جلو ک چیسین رو بگیرم
_فرمانده لطفا ارو_
ی چیزی رو شونم حس کردم
برگشتم
اون دراک بود
×بشین سر جات،چیسینو نگا کن،از چشاش داره خون میریزه
ی لحظه نگا کردم
انگار دراک راست میگفت
چشمای فرمانده قرمزه و از صورتشو چشماش خون میریزه
تا الان اونو اینجوری ندیده بودم
÷این عادیه،چئون برادر بزرگتر چیسینه و چیسین خیلی دوستش داره ولی چئون هیچ احساسی ب اون نداره اونم فقط بخاطر این بود ک جیسین وقتی ک ی گروه رو تاسیس کرد ب چئون گفت بعد از خودش فرماندهی رو ب چئون و بعد از اون ب چیسین میده و بخاطر همین چئون نسبت ب چیسین تنفر داره ولی چیسین وقتی اینو فهمید گاجونگ رو تاسیس کرد ک چئون کاری باهاش نداشته باشه ولی چئون هم ی گروه دیگه تاسیس کرد و هیچوقت تنفرش رو از چیسین جدا نکرد


صلااام🤡پاره شدم🤡لایک؟🤡کامنت؟🤡⁴⁶⁰³کاراکتر🤡گودهاعایی🤡