رمان جدید secret love ❤️ پارت دوم
برای خواندن داستان بزن ادامه مطلب.
راستی پارت اول توی وبلاگ میراکولرز هست
صبح روز بعد .
مرینت:بیدار شدم امروز روز اجرا ی اولین نقشم بود یه لباس پسر کش پوشیدم و به مدرسه رفتم تو راه آلیا رو دیدم رفتمبهش سلام کردم👋و گفتم لباسم 👗چطوره اونم گفت عالی اصلا پسر کش زدی وقتی رفتیم مدرسه سنگینی نگاه های پسرا رو رو خودم حس میکردم ولی بی محل جلو رفتم تا به کلویی رسیدم داشت از حسادت میترکید پس ولش کردم که آدرین و دیدم رفتم پیش آلیا و گفتم من عاشقش شدم حالا یه کاری میکنم که اونم عاشق من بشه پس باید بهترین رفتار و داشته باشم که یهو آلیا گفت پشتتو نگاه کن دیدم آدرین پشتمه و کل حرفامو شنیده از خجالت سرخ شدم ولی اون گفت باشه پس منم عاشق ❤️ تو میشم و بعد رفت آلیا به من گفت دختر عجب فنی من تا حالا اینجوری مخ نزدم یادم باشه منم همین فنو اجرا کنم و کلاس شروع شد.
تامام.
تا پارت بعد ۳ لایک و ۶ تا کامنت.
بایییییییییییییی 👋👋