فلسفه میراکلس

SALIN · 01:43 1402/09/20

میراکلس. در نگاه اول، با یک انیمیشن به ظاهر کودکانه رو به رو هستیم. تشکیل شده از یک داستان فانتزی ساده و گرافیکی نه چندان پُر جزئیات؛ اما فقط کافی است که نگاه خود را از ظاهر این اثر به اعماق آن گسترش دهیم تا ببینم با چه داستان عمیقی درگیر هستیم... 

اما چه عواملی باعث ایجاد چنین عمقی در این انیمیشن میشوند؟

۱_ عشق، دردناک و عذاب آور است. 

عشق در میراکلس یک تم ثابت است. در بیشتر _ یا بهتر است گفته شود تمامی قسمت ها _ میتوان حضور عشق را دید. عشق برای داستان میراکلس، حکم محور را دارد. 

اما، باید گفته شود که تا به حال در هیچ انیمیشنی، عشق به این صورت نمایش داده نشده بود: طولانی، ترسناک، پیچیده، چند وجهی، گیج کننده، عذاب آور و دردناک. 

خالقان میراکلس با شخصیت های اصلی خود تعارف ندارند، به همین خاطر در بیشتر قسمت ها میبینیم که شخصیت هایی مثل مرینت، آدرین، لوکا و ... با چالش های عاطفی و عاشقانه بسیار جدی رو به رو میشوند. 

به علاوه، روی تاریک و مخرب عشق هم در کار ها و رفتار های گابریل، آشکارا به نمایش گذاشته میشود.

 

۲_ مسئولیت داشتن و مسئولیت پذیری 

شاید به ظاهر قدرت هایی که معجزه‌گر ها به شخصیت ها میبخشند، شبیه به نعمت و موهبت به نظر برسند، اما روند داستان انیمیشن به مخاطب اجازه نمی‌دهد که معجزه‌گر ها را نوعی موهبت در نظر بگیرند. 

بلکه کاملاً برعکس، ما میتوانیم به طور واضح ببینیم که مسئولیت سنگین ناشی از قدرت ها، با شخصیت ها چه میکند؛ به عنوان مثال، دچار شدن مرینت به افسردگی.

 

۳_ غالب بودن خوبی بر بدی 

فرایند مبارزه لیدی باگ و کت نوآر با هاکماث، فوق‌العاده طولانی و طاقت فرساست. در هر قسمت، هاکماث چالشی جدید پیش روی لیدی باگ و کت نوآر می‌گذارد، و حتی چندین بار نزدیک بوده که هاکماث به موفقیت نزدیک شود، اما هر بار به طرز معجزه آسایی لیدی باگ و کت نوآر پیروز شدند. 

شاید این پیروز شدن های مکرر و پی در پی لیدی باگ و کت نوآر کلیشه ای به نظر برسند، اما نه تنها این گونه نیستند، بلکه کاملاً بر جهان بینی زیبا و خوش بینانه داستان تکیه دارند: این که خوبی و روشنایی، همیشه بر بدی و تاریکی پیروز است.

 

۴_ ارزش و اهمیت دوستی 

لازم نیست نمونه های متعدد در این مورد را یک به یک نام ببریم، ذکر یک نمونه کافیست: اعتماد مرینت به آلیا و گفتن راز خودش به او. شاید اگر آلیا نمیبود، یا مرینت به او اعتماد نمیداشت، و به طور کلی اگر دوستی و علاقه ای بین آنها نمیبود، مرینت به جنون مبتلا میشد. 

در سرار داستان، اهمیتی که روابط اجتماعی و دوستی های صمیمی و گرم دارند، به نمایش گذاشته میشوند و به مخاطب یادآوری میشود که دوستی تا چه اندازه مهم است.

 

۵_ اهمیت اتحاد و همکاری در بین نیرو های مخالف

معجزه‌گر کفشدوزک نماد آفرینش و هستی، و معجزه‌گر گربه نماد نابودی و نیستی است. 

علاوه بر این، دیگر معجزه‌گر ها هم به شکلی نمادین نماینده نیرو های مختلف و حتی مخالف هستند. 

در طول داستان به خوبی مشخص میشود که هر کدام از معجزه‌گر ها به طور مستقل نمی‌توانند مشکل ایجاد شده را رفع کنند و نیاز به همدلی و ترکیب توانایی های خود دارند. حتی در بعضی قسمت ها دیده میشود که با متحد شدن چند نیرو، چالش پیش آمده راحت تر و سریعتر برطرف میشود. 

این یعنی در دنیای واقعی، ما باید با درک نیرو ها و توانایی ها و حتی اعتقادات خود، با دیگران همدلی و داشته باشیم تا بتوانیم به سادگی با هر مسئله ای مقابله کنیم.

 

۶_ ثابت و یکنواخت نبودن زندگی 

هر کس که میراکلس را به طور کامل دنبال کرده باشد، به وضوح میفهمد که فصل چهارم یا پنجم، شباهت بسیار کمی به فصل های اول یا دوم دارد. 

هیچکدام از شخصیت ها در طول اثر در وضعیتی ثابت و ایستا باقی نمی‌مانند. دیدگاه هایشان تغییر میکند، بزرگ میشوند، خوش قلب تر یا شرور تر میشوند و به طور کلی به سمت و سویی مشخص در حرکتند.

به علاوه، خود موقعیت های داستان هم در یک سطح مشخص باقی نمی‌مانند. دستان هر بیشتر پیش میرود، گسترده تر شده و مشکلات موجود در آن هم عمیق تر میشوند. 

اما لحظاتی هم در داستان هست که مشکلات پیش آمده برطرف می‌شوند و برخی شخصیت ها به کمال مطلوب خود می‌رسند. 

در یک کلام، در میراکلس گفته میشود که زندگی همیشه یکنواخت نیست و پشت هر شب تیره ای، صبحی روشن نهفته است.

 

۷_ امید 

به باور من، این تم، مهمترین تم در داستان میراکلس است. اگر قرار باشد مظمونی را در میراکلس پیدا کنیم که مدام تکرار میشود و به مخاطب یادآوری میشود، امید است. 

در تک تک قسمت ها، امید نقشی پررنگ دارد. کاملاً واضح است که امید این سریال را تا چندین فصل امتداد داده است. 

و البته کاملاً مشخص است که تنها چیزی که شخصیت های داستان را سرپا نگه داشته و آنها را وادار به ادامه دادن میکند، همین امید است. مخصوصاً در تقابل بین لیدی باگ و کت نوآر و هاکماث این موضوع بیشتر به چشم می آید.

به طور کلی میتوان گفت که اگر میراکلس قرار باشد فقط یک چیز به مخاطب یاد بدهد، آن چیز، امید به پیروزی و آینده ای بهتر از امروز است.

 

بهتر است که از این به بعد، بیشتر در مضمون های این انیمیشن تأمل کنیم. این چند مضمون، فقط بخشی از کل داستان میراکلس را تشکیل میدهند، پس باید بیشتر به درس های این انیمیشن توجه کنیم و با فهمیدن آنها، تجربه دیدن این انیمیشن را به سطحی والا تر ارتقا بخشیم.

 

 

 

 

 

 

« فعلاً »