رمان عشق بی پایان پارت 9
سلام اومدم با پارت جدید امیدوارم خوشتون بیاد 💙
راستی ازحمایت پارت قبل خیلی راضی بودم🧡
🤡
دیگه از زبان زویی نیست:)
از زبان مرینت
داشتم کار میکردم که یکی در اتاق رو زد
مرینت: بفرمایید داخل
بعد در اتاق باز شد آدرین بود
آدرین: سلام
مرینت: سلام
آدرین:میبینم که داری کار میکن، فقط زیاد به خودت فشار نیار چون دکتر گفته، ممکنه دوباره بیهوش بشی
مرینت: باشه
آدرین: آفرین، من دیگه میرم خداحافظ
مرینت: خدا حافظ
بعدش رفت فکر کنم حق با اونه نباید زیاد به خودم فشار بیارم ولی بایدم کار کنم از این فکرا بیرون اومدم و دوباره شروع کردم به کار کردن(عزیزم به خودت فشار نیار فردا میمیری آدرین دیوونه میشه🤡😅)
از زبان آدرین
از اتاق مرینت بیرون اومدم یه حس عجیبی داشتم نمیدونم این حس چیه ولی حس خوبیه از این فکرا بیرون اومدم و رفتم اتاق کارم که یکی در اتاقمو زد
آدرین: بله
سوفیا: آقای اگراست، خواهرتون اومده
آدرین: باشه بگید بیاد داخل
بعدش خانوم سوفیا رفت و آلیا اومد
آلیا: سلام چطوری
آدرین: مگه تو نباید الان سرکلاس باشی تا درس بدی
آلیا: من تاحالا مرخصی نرفتم برای همین مدیر مدرسه اجازه داد برم مرخصی.
آدرین: اها، با من کاری داشتی
آلیا: نه اومده بودم مرینت رو ببینم
آدرین: پس چرا اومدی اتاق من
آلیا: گفتم یه سری بزنم و برم، خب دیگه من میرم پیش مرینت
آدرین: باشه خداحافظ
بعد از اینکه رفت گوشیم زنگ خورد گوشی رو برداشتم آدرین: سلام نینو
از زبان مرینت
داشتم کار میکردم که در باز شد و آلیا وارد شد مگه الان نباید سرکار باشه چرا اومده اینجا
آلیا: سلام دختر خوبی
مرینت: سلام اره خوبم
آلیا: اومدم درمورد اون مهمونی سوال بپرسم
مرینت: ببینم تو الان نباید سر کار باشی
آلیا: مرخصی گرفتم
مرینت: خب گفتی میخوای درمورد مهمونی حرف بزنی، چه مهمونی!!؟؟
آلیا: دیشب زویی زنگ زد گفت یه مهمونی کوچیک راهراه بندازه
مرینت: اها اون مهمونی
آلیا: این مهمونی مناسبتی داره؟
مرینت: نه، یادته بهت گفتم زویی عاشق لوکا شده لوکا رو توی کافه دیدیه نمیدونست چچی بگه برای همین گفته یه مهمونی میخواد راه بندازه
آلیا: اها پس که اینطور
آلیا: باشه من دیگه میرم با نینو قرار دارم
مرینت: باشه خدا حافظ
از زبان آدرین
(ادامه ی گفت و گو با نینو)
ننینو: سلام داش
آدرین: چیشده کاری داری
نینو: ببین با آلیا قرار دارم ولی کاری برام پیش اومده نمیتونم برم میشه خودت به آلیا بگی من روم نمیشه بهش بگم
آدرین: داش حله
از زبان مرینت.....
----------------------------------------------
2608 کاراکتر
خب اینم از این پارت امیدوارم خوشتون اومده باشه 💜❤
لایک وکامنت فراموش نشه ❤🔪
(برای پارت بعد 30کامنت و 25لایک)
باییی👋🧡🖤