بره ی ناقلای من پارت 4

𝙏𝙞𝙖𝙣𝙖 𝙏𝙞𝙖𝙣𝙖 𝙏𝙞𝙖𝙣𝙖 · 1402/09/16 21:34 · خواندن 2 دقیقه

سلامممم

بریم برای یه پارت...

ادامه پارت قبلی...

رفتم داخل...

یا خدا بمب ترکیده بود آخه چقدر شلخته بودش!

رفتم داخل آشپزخونه اینجارو انگار جنگ جهانی بوده!

رفتم داخل هال دیدم آدرین روی مبل نشسته و داره بر بر منو تماشا نیکنه!

من:به جایی اینکه منو بر بر نگاه کنی حداقل اتاقم کجاست؟

آدرین نیشخندی زد و گفت:

آدرین:نه بابا توی مهمونی زبون نداشتی الان داری پس؟...ولی اینو بدون زبون درازت سرتو به باد میده اینم یه نصیحت از من...آهان اتاقت طبقه ی بالا سمت راسته!

راستی یه جورایی میشه گفت که اسمش توی شناسنامه مه یعنی زنشم!

سرمو تکون دادم و رفتم طبقه ی بالا کلا خونه شیک و باکلاسی بود رفتم سمت راست در اتاق رو باز کردم و یه اتاق سیاه و سفید بود و یه تخت دو نفره رفتم ساکمو روی تخت گذاشتم لباسامو از ساک بیرون اوردم و داخل یه کمد چیندم و یه لباس لش صورتی با یه شلوار جین مشکی جذب پوشیدم و رفتم بیرون خب خب الان دیگه وقت تمیز کردنه!

اول از هال شروع کردم تمام آشغالای پیتزا شو داخل یه مشنبا گذاشتم و تمام اباساشو یه جا جمع کردم و تا کردم و یه جا گذاشتمشون تا وقتی آدرین اومد بگم اتاقش کجاست برم اینا رو بزارم...

 

هوففف هال تموم شد و به سمت آشپزخونه رفتم و طرف سینک رفتم و تمام ظرفا رو گذاشتم داخل ماشین ظرفشویی گذاشتم و.....

 

****

انقدر اینجا کثیف بود که عرق کردم و غذا هم گذاشتم!

خیلی بو میدادم پا تند کردم و رفتم داخل اتاق رفتم داخل حموم و....

 

با خستگی از حموم اومدم در اومدم که دیدم آدرین روی تخت دراز کشیده و داره منو نگاه میکنه منم که با حوله ی تنی با دیدنش اول جا خوردم و بعد چنان جیغی کشیدم که گوشه خودمم درد گرفت!

من:تو اینجا چیکار میکنی؟

آدرین:داخل اتاقمم!

من:اما تو گفتی اینجا اتاق منه!

آدرین:نوچ نوچ اینچا اتاق دو تا مونه نه فقط تو راستی بوی غذا کل خونه رو گرفته من خیلی گشنمه!

من غضب آلود نگاهش کردم و گفتم:

من:باشه الان غذا رو میارم فقط برو بیرون من لباسامو در بیارم!

آدرین:من خسته ام منم دیگه شوهرتم خجالت دیگه چیه لباساتو عوض کن!

با حرص بهش نگاه کردم و یه لباس لش سبز و یه شلوار مشکی جذب ور داشتم و رفتم داخل حموم اهه فکر کرده میام جلوش لباس بپوشم؟

 

****

لباسامو پوشیدم و اومدم بیرون موهام خیس بودن رفتم پایین غذا رو داغ کردم و رو به آدرین گفتم:

من:غذا رو داغ کردم فقط بگو که سشوار کجاست؟

آدرین سری تکون داد و گفت:

آدرین:آخرین کشو سمت چپ!

سرم رو تکون دادم!

 

 

پایان...

پارت بعدی 30تا کامنت و 30لایک