Forbidden love p25
.....
مکالمهGوAوFو&
A:بس کن فیلیکس قطع شدن برق شرکت و از کار افتادن کامپیوتر های شرکت ربطی به این کارمند های بیچاره نداره
F:داری اشتباه میکنی آدرین اگر این بی لیاقتا همون لحظه که برق شرکت قطع شده بود و کامپیوتر ها از کار افتاده بودن پیگیری میکردن الان سر کارشون بودن و آنقدر ضرر به عمو وارد نمیشد و آنقدر کارها عقب نمیافتاد
از زبون راوی:آدرین میخواست حرف بزنه که گابریل میگه ...
G:بس کنین پسرا و شماهاتا عصر وقت دارین تا برق های شرکت رو وصل کنید و کامپیوتر ها رو وصل کنین و کارهای عقب مونده رو سریع انجام بدید و ضرر هایی که تا الان کردم رو جبران کنید فهمیدید
&(با همه کارمند ها):بله آقای آگرست
از زبون راوی:گابریل بعد از حرفش سوار ماشین میشه و آدرین و فیلیکس هم سوار ماشین میشن ، فیلیکس یواشکی گوشیش رو بر میداره و به لیام پیام میده و میگه
F:کارت عالی بود لیام همینطور ادامه بدین
از زبون راوی:فیلیکس بعد از اینکه به لیام پیام میده گوشیش رو خاموش میکنه و سرش رو به پنجره ماشین تکیه میده و لبخند شیطانی میزنه بعد از اینکه گابریل ، فیلیکس و آدرین به خونه میرسن از ماشین پیاده میشن و وارد خونه میشن بعد از دو ساعت عصر میشه و فیلیکس به گابریل میگه
F:عمو
G(با جدیت):بله
F:عصر شده و خبری از کارمندهاتون نیست
G:درسته باید به شرکت برم
F:عمو اگر شما این بی لیاقت ها رو اخراج کنین من افراد قابل اطمینانی رو سراغ دارم که به راحتی از پس کارهای شرکت برمیان
G:دربارش فکر میکنم و بهت خبر میدم
F(با لحن شیطانی):بله عموجان
از زبون راوی:گابریل تنهایی به شرکتش میره و میفهمه که کارمند ها نتونستن کاری بکنن برای همین عصبانی میشه و میگه ...
مکالمهGو&
G:فیلیکس درست میگفت شما خیلی بی لیاقتین از همین الان به بعد شما اخراجین
&(با همه ی کارمند ها):خواهش میکنم آقای آگرست ما گناهی نکردیم این تقصیر ما نیست خواهش میکنم ما رو اخراج نکنین
G:کافیه ، دیگه چیزی نشنوم ، اگر همین الان از شرکتم بیرون نرین به پلیس ها خبر میدم حالا هم هرچه سریع تر وسایلتون رو جمع کنید و از اینجا برین تا شب حقوق همتون رو براتون واریز میکنم حالا میتونین برین
از زبون راوی:گابریل بعد از حرف هاش با کارمند اشد و بقیه ی کارمند ها سوار ماشینش میشه و به سمت خونه حرکت میکنه و به فیلیکس زنگ میزنه و میگه......
خب اینم از این پارت
ببخشید اگر کم بود
شرط پارت بعدی
40تا کامنت و 15تا لایک